عنوان مقاله :
الگوي ديالكتيكي گذار ب مگرايي منطقاي در غرب آسيا
پديد آورندگان :
نجفي سيار ، رحمان دانشگاه عالي دفاع ملي , معصومي زارع ، هادي دانشگاه تهران
كليدواژه :
همگرايي منطقهاي , غرب آسيا , منابع بينشي , منابع انگيزشي , منابع ساختاري
چكيده فارسي :
در حوزه مطالعات منطقه اي، تلاش هاي توأمان تئوريك و عملي براي همگرايي منطقه اي در ميان كشورهاي اروپايي و نيز كشورهاي آسياي جنوب شرقي، منجر به پيشتازي همگرايي هاي در سطح نظام منطقه اي نسبت به نظام بين المللي گرديد. اين در حالي است كه در ساير مناطق به ويژه غرب آسيا روندهاي همگرايي عمدتا با ناكامي روبه رو بود است. حال سوال اين جاست كه علت موفقيت برخي از مناطق در همگرايي و عقيم ماندن تلاش برخي از ديگر مناطق در اين زمينه چيست؟ به طور خاص، چرايي ناكامي كشورهاي غرب آسيا در رسيدن به همگرايي منطقه اي از كجا ناشي مي شود؟ در پاسخ به اين سوال و با استفاد از روش توصيفي -تحليلي و بهره گيري از رهيافت تحليل منظومه اي، فرضيه تحقيق اينگونه صورت بندي شده است كه مسئله همگرايي در غرب آسيا در گرو يك الگوي ديالكتيكيِ چهاربُعدي است كه بتواند تمامي خلأها ي موجود را پوشش داد و زمينه هاي لازم را براي گذار به همگرايي ميان بازيگران منطقه فراهم آورد. الگوي يادشد دربرگيرنده ابعاد كارگزارانه و ساختاري كنشگري بازيگران در منطقه غرب آسيا بوده و مشتمل بر مولفه هاي بينشي و انگيزشي ، ساختاري و محيطي است. بديهي است با تنظيم و مديريت ابعاد 4 گانه مدل ديالكتيكي (ابعاد كارگزارانه شامل بينش ها و انگيزش هاي رهبران غرب آسيا، ابعاد ساختاري درون و برون منطقه اي در غرب آسيا و نيز ساختارهاي محيطي و بين المللي)، مي توان از پويش هاي واگرايانه در منطقه غرب آسيا كاست و بازيگران سياسي اين منطقه را به سمت همگرايي سوق داد. بديهي است گذار به همگرايي نيازمند بهبود هر كدام از ابعاد 4 گانه و مولفه هاي مرتبط به آنها (به شكل مرتبط و ديالكتيكي) است. بنابراين، توجه به يكي از ابعاد و ناديده گرفتن ديگري، مد، همگرايي در غرب آسيا را ناشام مي سازد