شماره ركورد :
1334268
عنوان مقاله :
مفهوم‌سازي «زمان» در رمان «حكايات يوسف تادرس» در پرتو نظريه ي معني‌شناسي شناختي
پديد آورندگان :
فتحي ايرانشاهي ، طيبه دانشگاه لرستان , ميرزايي الحسيني ، محمود دانشگاه لرستان - گروه زبان و ادبيات عرب , پورابراهيم ، شيرين دانشگاه پيام نور مركز تهران - گروه زبانشناسي
از صفحه :
91
تا صفحه :
114
كليدواژه :
معني‌شناسي شناختي , ساز و كارهاي شناختي , زمان , عادل عصمت , حكايات يوسف تادرس
چكيده فارسي :
زمان يكي از مهم‌ترين مفاهيم پيچيده ي انتزاعي است كه در طول تاريخ توجه بسياري از انديشمندان را به خود معطوف داشته است. با استناد به زبان بشر، معني‌شناسان شناختي نيز به بررسي فهم بشر از زمان پرداخته‌اند. زبان ادبي به‌ويژه زبان داستان، محمل حضور عناصر زماني است و واكاوي ساز و كارهاي شناختي از جمله طرحواره‌هاي تصوري، استعاره‌ها و مجازهاي مفهومي در متن داستان از منظر معني‌شناسي شناختي، چگونگي درك اين مفهوم انتزاعي و بازنمايي آن در زبان داستان را براي مخاطب ميسر ميكند. در پژوهش حاضر سعي شده كه به بررسي مفهوم زمان در پرتو نظريه ي معني‌شناسي شناختي، بر اساس روش توصيفي- تحليلي در رمان حكايات يوسف تادرس اثر عادل عصمت نويسنده ي مصري، پرداخته شود. به اين منظور، ابتدا استعاره هاي مفهومي و طرحواره هاي تصوري حاوي مفهوم زمان كه در متن بازنمايي‌شده، استخراج گرديده و مورد بررسي قرار گرفت. همچنين مجازهاي مفهومي مرتبط با عباراتِ حاوي زمان بررسي و تحليل شد. نتايج تحقيق نشان مي‌دهد كه نويسنده، زمان را به‌صورت مكان، مسير، شيء و نيز موجود جاندار مفهوم‌سازي مي‌كند تا بتواند اين مفهوم زماني را در چارچوب موردنظر روايت و براي اهداف روايي مثل شخصيت‌پردازي و توصيف رخدادهاي داستان به كار گيرد. افزون بر اين، زبان روايت حاضر از مجازهاي مفهومي متفاوتي براي مفهوم سازي زمان از جمله زمان رخداد به‌جاي رخداد و كل زمان رخداد به‌جاي جزئي از آن استفاده نموده است. همچنين نتايج نشان مي‌دهد كه نظريهي معني‌شناسي شناختي قادر است، در كنار ساير نظريات، به تحليل مفاهيم و مفهوم‌سازي‌هاي زبان داستان بپردازد و ابعادي از معناسازي روايي و ذهنيت نويسنده را روشن‌سازد.
عنوان نشريه :
نقد ادب معاصر عربي
عنوان نشريه :
نقد ادب معاصر عربي
لينک به اين مدرک :
بازگشت