اثربخشي روش تدريس مبتني بر نقشه مفهومي بر باورهاي هوشي و درك مطلب دانش‌آموزان در درس علوم

پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي روش تدريس مبتني بر نقشه مفهومي بر باورهاي هوشي و درك مطلب دانش‌آموزان در درس علوم انجام گرفت. اين مطالعه به روش شبه تجربي و با يك طرح پيش‌آزمون و پس‌آزمون همراه با گروه كنترل انجام شد. جامعه آماري پژوهش شامل دانش آموزان پسر سال ششم ابتدايي شهرستان فراهان در سال تحصيلي ۹81397 بود كه به روش نمونه‌گيري در دسترس 34 نفر از آن‌ها انتخاب و به دو گروه آزمايش و كنترل تقسيم شدند. براي گردآوري داده‌ها از مقياس باورهاي هوشي بابايي (1377) و خرده مقياس درك مطلب وكسلر (1974) براي كودكان استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آزمون تحليل كوواريانس چند متغيره مورد تحليل قرار گرفتند. نتايج حاصل تفاوت معناداري را در تركيب خطي متغيرهاي وابسته (باورهاي هوشي و درك مطلب) در دو گروه نشان داد (Pillai s Trace= 0.724, F2, 29= 38.015, p 0.001, Partial Eta Squared= 0.724). بعلاوه،  آزمون‌هاي تك‌ متغيري تحليل كوواريانس نشان داد كه روش تدريس مبتني بر نقشه مفهومي در مقايسه با گروه كنترل، تأثير معناداري بر افزايش باورهاي هوشي (p 0.001, Partial Eta Squared= 0.640) و درك مطلب (p 0.001, Partial Eta Squared= 0.640) داشته است؛ بنابراين، استفاده از روش تدريس مبتني بر نقشه مفهومي براي ارتقاي باورهاي هوشي و درك مطلب در درس علوم دانش‌آموزان پيشنهاد مي‌شود.