شماره ركورد :
1335699
عنوان مقاله :
بررسي وجوه تشابه و تفاوت مقوله فضا در زبان شناسي و معماري
پديد آورندگان :
رفعتي ، مجيد دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - گروه فلسفه‌ي هنر , ضياء شهابي ، پرويز دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - گروه فلسفه‌ي هنر , مسعودي ، عباس دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرمان - گروه هنر و معماري , حسيني ، مالك دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - گروه فلسفه‌ي هنر
از صفحه :
237
تا صفحه :
252
كليدواژه :
معماري , فضاي شعر , زبانشناسي , شكل گرايي , فضاي تنبنياد
چكيده فارسي :
فضا، اگر چه معمولاً از آغاز قرن بيستم در كانون مباحثات معماري بوده است، اما هرگز مبناي نظريه هاي زبانشناختي و شعرشناختي قرار نگرفته و در نتيجه، شاعرانگي معماري نيز همچون زباني فضامند به فهم و تجربه درنيامده است. از آنجا كه تركيب دانش ها در دوره معاصر، از اهميت بالايي برخوردار است، مي توان بين معماري و ادبيات، وجوه اشتراك فراواني يافت.اين مقاله برمبناي روش توصيفي – تحليلي، بدنبال اين است تا مقوله فضا را در دو هنر معماري و ادبيات و برداشت هاي خاص آن مقايسه نمايد و با تكيه بر نقدهاي فلسفي شعر و گرايش هاي نوين زبان شناختي، وجوه تشابه و تفاوت بين معماري و ادبيات در مفهوم فضا را نقد و بررسي و تطبيق كند. از مهمترين يافته هاي اين تحقيق مي توان به اين اشاره كرد كه زبان هندسيِ معماري و بافت شهرهاي سنتي با عناصر وجودي همچون دالان و هشتي و حياط و ساباط و ساير فضاهاي متباين مصداقي روشن از زبان اقامت و شعر فضاست. معماري و زبان، هردو واسطه ي مواجهه ي ما با جهان اند زيرا ما همواره درون معماري حضور داريم، همچنانكه همواره درون زبان حضور داريم. اين شباهت، فضامندي هر دو را آشكار مي كند. شعرِ فضا، تجربه پذيركردن زبان است، پس ساخت فضايي آشكاركننده از يك سو و تجربه پذير و تنبنياد از سوي ديگر، چيزي است كه شعر بايد از معماري بياموزد. اما آنچه معماري بايد از شعر بياموزد، در كار آوردنِ زبان معماري به گونه اي است كه بيشتر از معماري باشد.
عنوان نشريه :
مطالعات ادبيات تطبيقي
عنوان نشريه :
مطالعات ادبيات تطبيقي
لينک به اين مدرک :
بازگشت