شناسايي خرده‌فرهنگ‌هاي حاكم در سكونتگاه‌هاي غير رسمي در شهرك باهنر مشهد

مهمترين هدف اين پژوهش، شناسايي خرده‌فرهنگ‌هاي حاكم، اولويت بندي آنها با توجه به تأثيرگذاري بر منطقه و تحليل نقش كيفي هريك از شاخص ها بر وضعيت اجتماعي شهرك باهنر مشهد با استفاده از تحليل مصاحبه در نرم‌افزار تحليل متن مكس كيودا و نرم افزار آماري SPSS است. روش به كار گرفته شده، تركيبي موازنه است كه در آن برداشت اطلاعات به روش كيفي (مصاحبۀ نيمه ساختار يافته ,متن كاوي) و تحليل آنان براساس روش هاي كمي (پرسشنامه)به دست آمده است.روش نمونه گيري به شكل كيفي- هدفمند و با استفاده از نظرات كارشناسي 13 نفر از خبرگان اجرايي و علمي نهادهاي مرتبط با شهرك باهنر كه سابقه فعاليت يا كار پژوهشي داشته اند جمع آوري و تنظيم شده است و داده هاي كيفي به دست آمده وارد نرم افزار مكس كيودا مي شود، تا بنا به محتواي متن به دست آمده؛ كدگذاري و طبقه بندي شوند، پس از اين مرحله، محتوا در قالب مؤلفه هاي اصلي، فرعي و شاخص ها استخراج مي شود. براي روايي كار و استناد به مصاحبه هاي انجام شده، از آزمون توافق كوهن استفاده شده است. ضريب به دست آمده برابر با 0.614 و سطح معناداري 0.00 است كه توافق ضمني مؤلفه ها را نشان مي دهد و در نهايت مؤلفه هاي مستخرج شده از مراحل قبل، در قالب پرسشنامه تنظيم و در اختيار كارشناسان مرحلۀ قبل قرار ميگيرد تا ضريب اهميت هريك از مؤلفه ها را در شهرك باهنر نشان دهند. پرسشنامه هاي به دست آمده در نرم افزار SPSS24 وارد و با آزمون اولويت بندي فريدمن تحليل مي شود. با توجه به يافته هاي به دست آمده مي توان ادعا كرد كه مهمترين مؤلفه هاي تأثير گذار بر وضعيت فرهنگي حاكم بر شهرك شهيد باهنر مشهد به ترتيب، مؤلفه هاي اجتماعي، گزاره اي، ارزشي و نگرشي اند.در واقع هنجارهاي اجتماعي بيشترين تأثير و ديدگاه هاي نگرشي، كمترين تأثير را داشته اند. مهمترين خرده فرهنگ هاي فرعي نيز به ترتيب اهميت در زمينۀ نگرش و سبك زندگي (ميانگين آزمون فريدمن 3.05)، پذيرش اجتماعي(2.98)، هيجان خواهي(2.91)، عدم تمايل به آينده (2.90)، مشاركت جويي(2.69)، لذت جويي(2.68) و مسئوليت پذيري (2.32) اند. در نهايت يافته هاي تحقيق در قالب تحليل هاي كيفي(هرمونتيك) تفسير شده اند.