تعارض فرهنگ عرف با احكام فقهي مرتبط با زنان و اثر آن بر سبك زندگي در خانواده

هدف پژوهش حاضر، بررسي تعارض فرهنگ عرف با احكام فقهي مرتبط با زنان و اثرآن بر سبك زندگي خانواده بود. جامعه پژوهش كليه متون مرتبط با تعارض فرهنگ عرف با احكام فقهي در مورد زنان و اثرآن بر سبك زندگي درخانواده مي باشد. نمونه پژوهش متون تعارض فرهنگ عرفي، احكام فقهي و سبك زندگي در خانواده بود. پژوهش توصيفي- تحليلي است. گردآوري اطلاعات با استفاده از روش كتابخانه اي و به صورت فيش برداري از منابع فقهي و روان شناسي جمع آوري شد. داده ها به صورت تحليل محتوا مورد بررسي قرار گرفت. نتايج يافته ها نشان داد كه يكي از عمده‌ترين مشكلي كه نظام اجتماعي را تهديد مي كند وجود ارزش ها و سبك زندگي متفاوت و متناقض است كه به زنان و به نسل هاي آينده منتقل مي شود. تغيير در نحوه الگوهاي فرهنگ مصرف و الگوهاي مرجع در كاهش پايبندي به ارزش هاي ديني، سنتي وتضعيف روابط خانوادگي تأثير داشته است اما به وسيله‌ي فرهنگ‌سازي، سبك زندگي وآموزش، مي توان جامعه زنان را براي پذيرش احكام و قوانيني غير از فرهنگ عرفي كه به آن عادت كرده و آن را باور نموده اند، آماده نمود و گرايش و تفكر آن ها را تغيير داد. فرهنگ و عرف فاسد باعث محروميت جامعه از ثمرات حضور زنان مؤمن و متخصص، بحران‌هاي اجتماعي و ناهنجاري در خانواده به خصوص بانوان، افت منزلت زن و ضايع شدن حقوق آنان و در مواردي افزايش گناه و فساد در جامعه را فراهم مي كند. دگرگوني ارزش ها در زنان يك جامعه بستر بسيار مناسبي براي تغييرات ساختار ارزش هاي فرهنگي و اجتماعي را فراهم مي كند.