عنوان مقاله :
از افق در تلقي نيچه اي تا افق در تلقي گادامري با تأملي در حكايت هايي از مثنوي معنوي
پديد آورندگان :
بالو ، فرزاد دانشگاه مازندران - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
نيچه , گادامر , افق بسته , امتزاج افق , مثنوي معنوي
چكيده فارسي :
گادامر، در حقيقت و روش، تلقي نيچه از افق را محدود و بسته ارزيابي مي كند كه فراروي از آن امكان پذير نيست. در مثنوي معنوي حكايت هايي چون «اختلاف كردن در چگونگي و شكل پيل» و «قصهجوحي و آن كودك كه پيش جنازهپدر خويش نوحه مي كرد» از نمونه هاي تحقق عيني افق در تلقي نيچه اي آن به حساب مي آيند، چراكه در اين حكايات، شخصيت ها مقهور افق هاي ذهني و بستهخود هستند. گادامر برخلاف نيچه، حركت تاريخي زندگي انساني را دربردارندهاين واقعيت مي داند كه افق آدمي سيال و گشوده است و با توجه به موقعيت ها و مناسبت هاي مختلف تغيير مي يابد. بر اين اساس، گادامر در هرمنوتيك فلسفي خود، بنياد فهم را امتزاج افق مفسر و افق متن مي داند. تحقق چنين مفهومي، به طور عيني و مصداقي در داستان موسي و شبان در مثنوي قابل مشاهده است؛ چنان كه در آغاز داستان، موسي (نماد اهل تنزيه) و شبان (نماد اهل تشبيه) هر يك در افق بستهخود محصورند، اما در ادامه و با در گرفتن گفتوگو ميان اين دو افق -افق شبان و افق موسي- افقي گشوده و موقعيت هرمنوتيكي جديدي شكل مي گيرد كه ماحصل امتزاج افق تشبيه و افق تنزيه در داستان شبان و موسي است.
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي