بايسته هاي دولت كارآمد؛ مطالعه موردي دولت ليبرال مدرن

كارآمدي در مقام مفهومي ميان‌رشته‌اي، خصيصه‌اي است كه نهاد دولت به عنوان نقطه عزيمت در دانش حقوق عمومي، دوام مشروعيت و پايداري خود را به‌وسيله آن تضمين كرده و رضايت‌مندي شهروندان خود را تأمين مي‌كند. از آن‌جا كه نقشه راه حركت يك دولت را اهداف مقرر در نظريه سياسي پشتيبان آن مشخص مي‌كند، مطالعه مختصات آن نظريه كليد يافتن بايسته‌هاي كارآمدي‌اش خواهد بود كه در پژوهش حاضر، براي درك دقيق‌تر و بررسي عيني‌تر موضوع، نظريه نئوليبراليسم به‌عنوان يكي از آخرين دستاوردهاي نظري انديشمندان حوزه حقوق عمومي و مطالعات مربوط به حكمراني مورد واكاوي قرار گرفته‌است. در اين مطالعه تحليلي-توصيفي كه براساس داده‌هاي اسنادي به رشته تحرير درآمده است، نگارندگان به-دنبال پاسخ به اين پرسش‌اند كه «مفهوم كارآمدي در ساحت دولت چيست و شاخصه‌هاي آن در نظريه ليبراليسم مدرن كدام است؟» احترام به اصول دموكراسي و حقوق بشر، تكريم جامعه مدني، همبستگي اجتماعي و احترام به تنوع قومي، حاكميت قانون، عقلانيت سياسي و تقدم منافع عمومي، التزام به اقتصاد آزاد، رقابتي و جهاني، نقش‌آفريني هدفمند و تعديل‌گر دولت در امور عمومي و نهادهاي سياسي و اقتصادي پويا، شفاف و قابل نظارت، مؤلفه‌هاي برجسته در راهبردهاي دولت مبتني بر نظريه ليبراليسم مدرن‌اند كه آن را در تحقق اهداف خود و پاسخگويي عملي به انتظارات شهروندان ياري مي‌كنند.