بازاريابي معنوي در گردشگري: تصوير مقصد مبتني بر دلبستگي مكاني و همبستگي عاطفي با ساكنان

با‌توجه‌به رقابت مقصدهاي گردشگري، به‌منظور جذب گردشگر و ‌تأثيرگذاري بر تصميم و انتخاب ايشان، پرداختن به موضوع تصوير مقصد و عوامل ‌‌مؤثر بر تقويت آن، از ضروريات بازاريابي گردشگري به شمار مي‌رود؛ بنابراين، پژوهش حاضر با تأكيد بر لزوم بازاريابي معنوي، به شناخت روابط بين همبستگي عاطفي با ساكنان، دلبستگي مكاني و تصوير مقصد پرداخته است. به‌اين‌منظور، از پرسشنامۀ اقتباس‌شده و نمونه‌گيري دردَسترس و سپس تصادفي ساده استفاده شد. مدل مفهومي پژوهش ترسيم و  با معادلات ساختاري حداقل مربعات جزئي ‌تجزيه‌و‌تحليل شد. يافته‌ها نشان داد كه همبستگي عاطفي با ساكنان به‌ترتيب بيشترين ارتباط مستقيم را با دلبستگي مكاني، تصوير عاطفي و تصوير شناختي دارد. به‌طور غيرمستقيم نيز به‌واسطۀ دلبستگي مكاني و دلبستگي مكاني‌ـ‌تصوير عاطفي بر تصوير مقصد كنشي ‌تأثيرگذار است. همچنين، دلبستگي مكاني به‌ترتيب بيشترين ارتباط مستقيم را با تصوير عاطفي از مقصد، تصوير شناختي و تصوير كنشي دارد. اين نتايج نشان مي‌دهد كه با افزايش همبستگي عاطفي با ساكنان، دلبستگي مكاني و تصوير مقصد بهبود مي‌يابد. در يك جمع‌بندي كلي نيز نتايج پژوهش حاضر بر لزوم تغيير نگاه بازاريابان و توجه به راهبرد‌هاي بازارايابي معنوي در گردشگري تأكيد دارد.