شماره ركورد :
1338365
عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي معناي زندگي از ديدگاه مولوي و يالوم
پديد آورندگان :
قاسملو قيداري ، معصومه دانشگاه آزاد اسلامي واحد همدان
از صفحه :
181
تا صفحه :
204
كليدواژه :
اگزيستانسياليسم , معناي زندگي , مولانا , خدامحوري , يالوم
چكيده فارسي :
پرسش از معناي زندگي همواره از دغدغه هاي اساسي انديشمندان بوده است. اين كه آدمي چگونه مي تواند به زندگي خود معنا بدهد واز پوچي و تهي شدگي رهايي يابد ازمهم ترين مسائل روانشناسي بوده است. دانشمندان گذشته و حال كوشيده اند به اشكال گوناگون براي اين پرسش كه معناي زندگي چيست؟ پاسخي درخور بيابند. در اين پژوهش كوشيده ايم معناي زندگي را از منظر عارف بزرگ ايراني مولانا و انديشمند برجسته ي غرب , روانشناس شهير، اروين يالوم بررسي كنيم و به بيان اشتراكات و افتراقات ديدگاه هاي اين دو بپردازيم. پژوهش حاضر به روش توصيفي تحليلي و به شيوه استقرايي بر اساس گزاره هاي روانشناسي اگزيستانسيال و به طور خاص آراء آروين يالوم و سروده هاي مولانا جلال الدين بلخي صورت گرفته است. مولانا در پس ظواهر زندگي، معناي زندگي را جستجو مي كند و معتقد است اگر انسان بعد معنوي خود را بهتر بشناسد، اين به زندگي او معنا و مفهوم ميبخشد؛ خدا در زندگي وي نقش محوري دارد كه همه چيز حول اين مفهوم مي گردد. اما يالوم كه از روانشناسان اگزيستانسياليست است، معتقد است دنيا تصادفي است و معنايي در كار نيست هيچ خط و مشي جز آنچه خود فرد خلق ميكند وجود ندارد. اما يالوم و مولانا عليرغم تباين آشكار در آراء و عقايد در برخي از مولف ههايي همچون آزادي، مرگ، تنهايي، پوچي و... كه به جاودانگي حقيقي و معنادار بودن زندگي انسان منجر ميشود متفق القو لاند. و برآيندي كه از اين بررسي به عمل آمده نشان مي دهد معناي زندگي در سروده هاي مولانا بر اساس روانشناسي وجودي يالوم منوط به رعايت اصولي هم چون مسئوليت، عشق، اخلاق و ... است كه خود انسان، آنها را ابداع كرده است. ضمن اينكه از ديد مولانا بازگشت به اصل در كنار ساير مولفه ها عامل رهايي انسان از پوچي و بي معنايي است ولي يالوم به اين جنبه هاي ما بعدالطبيعه اعتقادي ندارد.
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي- دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي- دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج
لينک به اين مدرک :
بازگشت