عنوان مقاله :
هستي شناسي شعر احمد شاملو با تأكيد بر سه مفهوم «انسان»، «زندگي» و «مرگ»
پديد آورندگان :
نادري ، هيوا دانشگاه آزاد اسلامي واحد گرگان , خالديان ، محمد علي دانشگاه آزاد اسلامي واحد گرگان - گروه زبان و ادبيات فارسي , عباس پور اسفدن ، حسن علي دانشگاه آزاد اسلامي واحد گرگان - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
شاملو , هستي شناسي , زندگي , مرگ , انسان
چكيده فارسي :
مواجهه با اثر ادبي، مستلزم كنشهاي متعدد آگاهي است. آثار ادبي، به ويژه شعر، معمولا داراي ساختار پيچيده و چند لايه مي باشد و اين امر، موجب مي شود براي درك يك متن ادبي، سطوح مختلف ادراكي با يكديگر وارد تعامل شوند. يكي از اين جنبه ها، بررسي مفاهيم برجسته در آثار ادبي است. در اين مطالعه به بررسي مفاهيم «انسان»، «زندگي» و «مرگ» در شعر شاملو از منظر «هستي شناسي» پرداخته شده است. بر اساس يافته هاي مطالعه حاضر، مي توان چنين ادعا كرد كه «انسان» پايه و اساس شعر شاملو است و ساير مفاهيم شعري در سروده هاي وي، حول مفهوم «انسان» مي چرخند. شاملو خود را در برابر «انسان» مسئول مي داند و نمي تواند رنج او را ناديده بگيرد. همچنين بر اساس يافته هاي حاضر، «زندگي» در شعر شاملو سرشار از اميد است. وي معتقد است كه «زندگي» در همه جا جريان دارد و در همه شرايط بايد اميد و دلخوشي «انسان» حفظ شود. در اين پژوهش، «مرگ» به عنوان آخرين مفهوم، مورد بررسي قرار گرفته است. بر اساس يافته هاي پژوهش، «مرگ» در شعر شاملو، تنها به معناي پايان يافتن زندگي مادي نيست، بلكه نااميدي و تن دادن به ظلم و بسياري موارد ديگر مي توانند مصداق مرگ باشند.در نهايت چنين نتيجهگيري مي شود كه «انسان» در شعر شاملو نقش محوري دارد و از آنجا كه «زندگي» در نزد وي بسيار بااهميت تر و لذت بخش تر از «مرگ» است معتقد است كه براي دست يافتن به يك «زندگي» شرافتمندانه و آرماني بايد تلاش كرد.
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي- دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي- دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج