عنوان مقاله :
فروپاشي ايدئولوژي و دگرديسي شخصيت زليخا در تطبيق روايت يوسف و زليخاي جامي و منطق الطير عطار
پديد آورندگان :
سام خانياني ، علي اكبر دانشگاه بيرجند , همه چيز فهم رودي ، عبدالحكيم دانشگاه بيرجند
كليدواژه :
تطبيق روايت عاشقانه و عارفانه , دگرديسي شخصيت زليخا , عبدالرحمن جامي و فريدالدين عطار نيشابوري , ايدئولوژي و روايت , منطقالطير و يوسف و زليخا
چكيده فارسي :
قصۀ يوسف و زليخا داستان عاشقانۀ معروفي است كه در قرآن مقدس و منابع ديني با عنوان احسنالقصص شناخته ميشود. برخلاف قصههاي عاشقانۀ ديگر شخصيت اصلي اين قصه نه يك مرد بلكه بانويي متأهل است كه عاشق شده، اما معشوق وي پيامبري پاكمرد است كه تن به وصال خيانتآميز نميدهد. اين قصه در سير تاريخ ادبيات اسلامي، روايتهاي متفاوتي پيدا كرده است كه در تمام آنها سرانجام زليخا به وصال يوسف ميرسد، اما گاه ايدئولوژي خاصي را نشان ميدهد؛ چنانكه در روايت جامي عشق تنانۀ مادي به عشقي روحاني بدل ميشود. زليخا بهعنوان عاشق و قهرمان اصلي قصه با پشتسر گذاشتن مجموعهاي از مراحل به شخصيتي آرماني بدل و به وصال يوسف مقدس نائل ميشود. با نظرداشت جزئيات و مراحل درمييابيم كه شخصيت زليخا در اين روايت درحقيقت شخصيت سالكي است كه با پشتسر گذاشتن عقبات و مراحل مختلف به مرحلۀ فنا و وصال ميرسد و اين با داستان رمزي منطقالطير عطار و سلوك عرفاني آنان در جستوجوي سيمرغ انطباق دارد. هدف از اين پژوهش تحليليتطبيقي اين است كه اولاً فروپاشي ايدئولوژي عشق تنانه و جايگزيني آن را با ايدئولوژي عرفاني در روايت جامي نشان دهيم، سپس با تحليل و تطبيق، ثابت كنيم كه شخصيت قهرمان همانند مرغان منطقالطير طي مراحل هفتگانه دچار دگرديسي شده است.
عنوان نشريه :
مطالعات عرفاني
عنوان نشريه :
مطالعات عرفاني