عنوان مقاله :
رمزگان توليد معنا در قصة «سندباد بحري» برپاية تحليل انتقادي گفتمان فركلاف
پديد آورندگان :
كرمي پور ، زينب دانشگاه رازي - دانشكده ادبيات و علوم انساني , نورايي ، الياس دانشگاه رازي - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي , بيگزاده ، خليل دانشگاه رازي - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
ادبيات عامّه , قصههاي هزار و يك شب , قصّة سندباد بحري , تحليل انتقادي گفتمان , نورمن فركلاف
چكيده فارسي :
برپايۀ رويكرد فركلاف، متنهاي روايي ميتوانند در بازآفريني ساختارهاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي و توليد معنا سهم مهمي داشته باشند. قصههاي هزار و يك شب نيز بافتي مبتني بر توليد معنا در ساختار متن و فرامتن دارند. همچنين قصة سندباد بحري نمونهاي است كه رابطة تغييرپذير عمل گفتمان را پنهان كرده است. اين پژوهش، قصة سندباد بحري را برپاية نظرية تحليل انتقادي گفتمان فركلاف در سه سطح توصيف، تفسير و تبيين بهروش توصيفي ـ تحليلي بررسيكرده و لايههاي معنايي پنهان و آشكار متن قصه را كاويده است. دستاورد اين پژوهش نشان ميدهد در اين قصه، در سطح توصيفْ بيشترِ فعلها وجه خبري دارند و فعلهاي منفي بهندرت ديده ميشوند؛ زيرا وجود فعلهاي مثبت و خبري، نمايانگر همهچيزداني و حركت راوي در بطن داستان است. همچنين گونهاي از اسمسازي در قالب «نامگزيني» رخ مينمايد كه دربردارندۀ ايدئولوژي پنهان مدّنظر راوي است و همگي آشكاركنندۀ ترس و نشاندهندۀ خارقالعادهبودن ماجراهاست. در سطح تفسير، اين قصه بيانگر روح فردگراييِ اقتصادي در جامعهاي استبدادي است كه بنيانهاي اشعريّت و استبداد، مانع از احساس وظيفۀ حكومت براي برقراري حداقل رفاه اقتصادي ميشود و هيج راه اعتراضي بهجز گلايه به درگاه خداوند باقي نميگذارد. زاوية تبيين نيز نشان ميدهد كاركرد ايدئولوژيك جبرگرايي با هدف پردازش و توليد معنا در قصه، از عنصر ترس بهره ميبرد كه ابزار نابرابري قدرت در جامعۀ حاكم بر قصه و نيز نشانة تبرئۀ طبقۀ حاكم در جوامع سنّتي در برقراري عدالت اجتماعي است.