عنوان مقاله :
بررسي مقابله اي استعارۀ مفهومي جهتي در رمان هاي «شوهر آهو خانم» افغاني و «هرگز رهايم مكن» ايشي گورو
پديد آورندگان :
تقي پور حاجبي ، ساناز دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز , پاشايي فخري ، كامران دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز - گروه زبان و ادبيات فارسي , عادل زاده ، پروانه دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
زبان شناسي شناختي , استعارۀ مفهومي , استعارۀ جهتي , علي محمد افغاني , ايشي گورو
چكيده فارسي :
زبانشناسي شناختي، دانش زباني را وابستۀ انديشه و شناخت مي داند و استعارۀ مفهومي را به عنوان ابزاري براي چگونگي انديشيدن و رفتارهاي زباني معرفي مي كند كه از طريق بررسي آن مي توان شباهت و تفاوت فرهنگ ها را به دست آورد. استعارۀ جهتي از گونه هاي استعارۀ مفهومي است كه در آن مفاهيم انتزاعي در زبان جهتدار ميشوند. در استعارۀ جهتي، كل يك نظام از مفاهيم در ارتباط با نظامي ديگر سازمانبندي ميشود و از آنجا كه با جهتهاي فضايي مانند بالا، پايين، درون، بيرون در ارتباطند، استعارۀ جهتي ناميده ميشوند. اين استعارهها ريشه در تجربۀ فيزيكي و فرهنگي انسانها دارند و با وجود اينكه تقابلهاي قطبي بالا، پايين و اجزاي آن به لحاظ ماهيت، فيزيكي محسوب ميشوند، اما استعارههاي جهتي كه بر مبناي آنها ساخته ميشوند، ميتوانند از فرهنگي به فرهنگ ديگر متفاوت باشند. بر اين اساس، در پژوهش حاضر به بررسي و تطبيق اين استعاره در دو رمان «شوهر آهو خانم» اثر علي محمد افغاني و «هرگز رهايم مكن» اثر ايشيگورو به روش توصيفي- تحليلي پرداخته شده است. براي اين منظور دادههاي تحقيق با تعداد 36 مورد استعارة مفهومي جهتي (16 مورد در اثر افغاني و 20 مورد در اثر ايشي گورو) استخراج و تفاوت و تشابه آن ها در حوزه هاي مبدأ و اسم نگاشت آن ها بررسي شد. نتايج بررسي نشان داد كه شباهتها ميان استعارههاي مفهومي مبتني بر درك انسان از مقولة «جهت» در دو زبان بيشتر از تفاوتهاست كه در نگاه كلي، نمايانگر يكسان بودن توجه دو نويسنده به اين استعاره است. با توجه به تفاوتهاي اندك استعاري در دو زبان به اين نتيجه ميرسيم كه گرچه هر دو نويسنده از الگوي فرهنگي واحدي براي توليد استعارههاي جهتي استفاده كردهاند، تفاوتهاي فرهنگي و جغرافيايي سبب توليد نگاشتهاي متفاوتي شده است.
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي