اقتصاد سياسي نظام ارزي در كشورهاي درحال‎توسعه

هدف اصلي اين پژوهش بررسي ميزان و چگونگي تأثير عوامل اقتصاد سياسي بر نظام ارزي واقعي كشورهاي درحال‎توسعه و استخراج دلالت‎هايي براي اقتصاد سياسي نظام ارزي ايران است. در اين پژوهش با استفاده از مدل‎هاي لاجيت و پروبيت ترتيبي به بررسي تأثير عوامل تجاري، مالي و اقتصاد سياسي بر نظام ارزي واقعي در كشورهاي درحال‎توسعه با درآمد متوسط طي دوره 2012−1996 پرداخته‌ايم. نتايج حاصله از تحقيق نشان‌دهنده اين است كه در نمونه مورد بررسي، افزايش در اندازه اقتصاد، احتمال انتخاب نظام ارزي شناور را افزايش مي‌دهد و افزايش در كيفيت نهادي، قدرت دولت، قدرت گروه‌هاي ذي‌نفع، سطح دموكراسي و رانت نفتي احتمال انتخاب نظام ارزي ثابت را افزايش مي‌دهد. نتيجه ديگر اينكه عوامل اقتصاد سياسي اثرات متفاوتي در انتخاب نظام ارزي در كشورهاي درحال‌توسعه با درآمد بالاتر از متوسط و كشورهاي در‌حال‌توسعه با درآمد پايين‌تر از متوسط دارند. در نتيجه، با توجه به اينكه در كشورهاي درحال‌توسعه عوامل اقتصاد سياسي تأثير قابل ملاحظه‌‌اي بر انتخاب نظام ارزي دارند و ازآنجاكه تاثير عوامل اقتصاد سياسي بر انتخاب نظام ارزي سبب اتخاذ نظام ارزي غيربهينه مي‌گردد، سياست‌گذاران در اين كشورها بايستي در نحوه انتخاب نظام ارزي تجديد نظر كنند. همچنين با توجه به نتايج تجربي اين پژوهش، كشورهاي درحال‌توسعه با كيفيت نهادي ضعيف همچون ايران قادر به حفظ نظام ارزي ثابت نيستند.