عنوان مقاله :
درهمتنيدگي روايت و تاريخ در تاريخ بيهقي از منظر هايدن وايت
پديد آورندگان :
حري، ابوالفضل دانشگاه اراك
كليدواژه :
تاريخ , روايت , امر واقعي , امر داستاني , تاريخ بيهقي
چكيده فارسي :
نسبت ميان روايت و تاريخ بهاعتبارِ نزديكي دو واژه «هيستوري» و «استوري»، از ديرباز محل پرسش بوده است: تاريخ تا چه اندازه روايت است و روايت تا چه اندازه ميتواند تاريخي باشد؟ آيا روايت بهتمامي از حقيقت عاري است و تاريخ با حقيقت نسبتي مستقيم دارد، چندانكه اگر تاريخ از حقيقت خالي شود، اعتبار خود را از دست ميدهد و حقيقت اگر در تاريخ ثبت نشود، ديگر حقيقت نخواهد بود؟ روايت تاريخي چه فرقي با تاريخ روايي دارد؟ اصولاً، روايت داستاني چه تفاوتي با روايت غيرداستاني و/يا تاريخي دارد؟ نسبت ميان روايت و تاريخ به بحث داستان و ناداستان مربوط ميشود. ازاينمنظر، وضعيت تاريخ بيهقي چگونه است؟ ازمنظر وايت، تاريخ بيهقي نه گاهشمار است و نه وقايعنامه، بلكه مشتمل برگزينشهاي معرفتشناختي و غايتشناختي بيهقي از تاريخ آندوره ايران است كه اتفاقاً هم بار ايدئولوژيك دارد و هم بار سياسي. در واقع، بيهقي امر واقعي را به امر داستاني بدل كرده است. مقاله حاضر درباره اين است كه اولاً چگونه تاريخ بيهقي محصول گفتمان خاص سياسي غالب در عصر غزنويان و بازتابدهنده ويژگيهاي آن گفتمان است (چه در پرده چه بر پرده)؛ ثانياً و ازمنظر وايت، تاريخ بيهقي گزارشي تاريخمحور است كه از رهگذر بازنمايي روايي به روايتي برساخته و داستاني بدل ميشود. بهنظر ميرسد تاريخ بيهقي گذار از روايتگري اسطورهاي و حماسي به روايتگري تاريخي و گيتيانه است.
عنوان نشريه :
مطالعات و تحقيقات ادبي