تاثير سبك هاي رهبري بر نگرش مديران هيات هاي ورزشي نسبت به تغيير با نقش ميانجي هوش اخلاقي

هدف: تحقيق حاضر با هدف تأثير سبك هاي رهبري بر نگرش مديران هيأت هاي ورزشي نسبت به تغيير با نقش ميانجي هوش اخلاقي انجام شده است. روش شناسي: روش به كار گرفته شده در اين تحقيق از نظر اجرا ميداني و از نوع همبستگي و به طور مشخص مبتني بر مدل معادلات ساختاري بود. جامعه آماري اين تحقيق شامل، تمامي مديران هيأت هاي ورزشي استان البرز ( 336 نفر) بوده است كه طبق جدول مورگان تعداد نمونه آماري برابر با 179 نفر بود كه به صورت تصادفي ساده از ميان جامعه آماري انتخاب شدند. براي جمع آوري دادهها از سه پرسشنامه، سبك رهبري هرسي و بلانچارد ( 1999 ) و نگرش نسبت به تغيير يونگ )( ۲۰۰۴ ) و جهت بررسي هوش اخلاقي از پرسشنامه لينك و كيل ( ۲۰11 ) استفاده شد كه پايايي و روايي همه متغييرها نيز مطلوب و مورد تأييد قرار گرفته است و در روش آماري به كار گرفته شده، با استفاده از معادلات ساختاري، به تجزيه و تحليل دادهها پرداخته شد. يافتهها: نتايج نشان داد كه بين سبك رهبري با نگرش نسبت به تغيير و هوش اخلاقي مديران هيأتهاي ورزشي استان البرز رابطه علي وجود دارد. از سوي ديگر، هوش اخلاقي بر نگرش نسبت به تغيير مديران سازمان نيز تاثير دارد. سپس نتايج آزمون نشان داد كه هوش اخلاقي رابطه بين سبك رهبري و نگرش نسبت به تغيير مديران را ميانجي گري ميكند. نتيجه گيري: نتايج تحقيق نشان داد كه رهبري يكي از عوامل مهم در ايجاد تغييرات مثبت در سازمانها است. همين طور نوع سبك رهبري يك مؤلفه ضروري براي تغيير موفقيت آميز در سازمان به منظور رويارويي با رقابت و پيشرفت در هيأت هاي ورزشي است. با ارتباط اخلاق با رهبري، ميتوان متوجه شد كه اخلاق تماماً در مورد هويت رهبر و نقش رهبر است؛ لذا پيشنهاد ميگردد با توانمندسازي رهبري، ترغيب و برانگيختن افراد در ايجاد انديشه هاي نو، نگرش مديران نسبت به تغيير توسعه پيدا كند و با به كارگيري همزمان سبك رهبري مناسب و ارتقاء هوش اخلاقي، ميتوان نگرش نسبت به تغيير را در مديران بهبود بخشيد.