تحليل ساختاري- تفسيري ابعاد جامعه‌شناختي برند شخصي معلمان تربيت‌بدني ايران

هدف: پژوهش حاضر بر اساس رويكرد ساختاري ـ تفسيري با هدف سطح‌بندي ابعاد جامعه‌شناختي موثر بر برند شخصي معلمان تربيت‌بدني ايران انجام شد. روش‌شناسي: پژوهش حاضر ازنظر هدف كاربردي و از نظر روش‌شناسي به‌صورت توصيفي ـ تحليلي بود. ابزار جمع‌آوري داده‌هاي پژوهش، مطالعات اسنادي، مصاحبه و پرسشنامه دلفي انتخاب شد. جامعه آماري اين تحقيق شامل، كارشناسان و متخصصان حوزه تربيت بدني و ورزش دانش آموزي در نظر گرفته شد كه از اين تعداد 22 نفر به شيوۀ هدفمند در هر بخش از پژوهش به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. در روند تهيه و توليد داده‌ها ابتدا ابعاد جامعه‌شناختي برند شخصي معلمان تربيت‌بدني با استفاده از نظرات متخصصان به روش دلفي و با استفاده از مصاحبه‌هاي عميق و نيمه ساختاريافته، شناسايي شد. سپس از روش مدل‌سازي ساختاري - تفسيري، براي تفسير روابط بين ابعاد و شاخص‌ها و همچنين، روش ميك‌مَك براي سطح‌ بندي ابعاد جامعه‌شناختي استفاده گرديد. يافته‌ها: داده‌هاي حاصل از پرسشنامه با استفاده از مدل‌سازي ساختاري تفسيري، تحليل و در پنج سطح در يك شبكه تعاملي ترسيم شد كه درنتيجه شاخص مهارت‌هاي حرفه‌اي و شغلي در بالاترين سطح و شاخص توانمندي‌هاي علمي در بنيادي‌ترين سطح شناسايي گرديد. همچنين، قدرت نفوذ و ميزان وابستگي اين شاخص‌ها نسبت به هم در ماتريس قدرتِ نفوذ ـ وابستگي ، مورد بررسي قرار گرفت، بر اساس يافته‌ها، پرنفوذترين شاخصه‌ها در اين ماتريس، «رزومه و عملكرد ورزشي و قهرماني»، «توانمندي‌هاي علمي» و «مهارت‌هاي حرفه‌اي و شغلي» معرفي شدند. نتيجه‌گيري: يافته‌هاي تحقيق تأييدي است بر اينكه توجه ‌به ابعاد جامعه‌شناختي برند معلمان تربيت‌بدني و شناخت سطوح  و قدرت نفوذ آن‌ها مي‌تواند به ايجاد و ارتقاء برند شخصي قوي‌تر و قابل‌اعتمادتري منجر شود و دستيابي به اهداف تعليم و تربيتي از طريق يك معلم داراي برند، مي‌تواند تسهيل گردد.