عنوان مقاله :
تفسير واژه «خليفه» در تفاسير قرآني قرن دوم تا ششم هجري
پديد آورندگان :
شاوراني ، مسعود دانشگاه بينالمللي مذاهب اسلامي - گروه اديان و مذاهب
كليدواژه :
خليفه , آدم , داود , جنّ , تفسير , تفاسير اوليه و تفاسير متقدمان
چكيده فارسي :
واژه «خليفة» تنها دو بار در قرآن كريم به كار رفته است؛ اما در قالب و شكل اصطلاحي «خليفة الله» جايگاه مهمي در اعتقاد و باور اسلامي دارد و به صورت اضافهي لفظي معنا و اشاره به جانشيني انسان به جاي خداوند ميكند. اين تحقيق به دنبال بررسي سير تطور معنايي اين واژه در تفاسير، مشربها و مذهبهاي گوناگون از قرن دوم تا ششم هجري است. «خليفة» در معناي لغوي به معناي جانشيني فرد حاضر به جاي شخص غائب است. اكثر مفسران در تفسير آيه 30 سوره «بقره» اشاره ميكنند كه «جنّ» قبل از آدم(ع) در زمين ساكن بودند و منظور از خليفة، خليفة الجنّ يا خليفة الملائكه است؛ اما از اواخر قرن سوم نظر ديگري نيز مطرح ميشود كه بيان ميكند قبل از آدم(ع) هيچ خلقي در زمين نبود و مقصود از خليفة، «خليفة من الله» است كه شامل آدم(ع) و ذريهاش ميشود؛ همچنين در همين زمان براي واژه «خليفه» معناي جديد و سياسي «سلطان أعظم» مطرح ميشود؛ در تفسير آيه 26 سوره «ص» نيز گفته ميشود داود(ع) خليفه انبياء و پادشاهان قبل از خود بوده و او خليفة الله و سلطان أعظم است. علاوه بر سكوت برخي تفاسير در نسبت دادن مفهوم «خليفة الله» به واژه خليفه، برخي مفسرين حتي مخالف اين معنا بودهاند؛ همچنين مصاديق مختلفي براي «خليفة» و «خليفة الله» ذكر كردهاند.
عنوان نشريه :
مطالعات تقريبي مذاهب اسلامي
عنوان نشريه :
مطالعات تقريبي مذاهب اسلامي