عنوان مقاله :
تعيين وظايف باليني ضروري دانشجويان پزشكي دانشگاه علوم پزشكي جهرم براساس پارادايم مدل داندي
پديد آورندگان :
كلاني ، نويد دانشگاه علوم پزشكي جهرم - مركز تحقيقات مولفه هاي اجتماعي نظام سلامت , عبيري ، سمانه دانشگاه علوم پزشكي جهرم - مركز تحقيقات بيماري هاي غير واگير , چگين ، مهدي دانشگاه علوم پزشكي جهرم - مركز تحقيقات بيماري هاي غير واگير , معظمي ، مجتبي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شمال - دانشكده مديريت - گروه مديريت آموزش عالي
كليدواژه :
مدل داندي , كارورز , دانشجو پزشكي , بالين , وظايف باليني
چكيده فارسي :
مقدمه: با انجام ارزشيابي مناسب، مي توان نقاط قوت و ضعف آموزش باليني را شناسايي كرد و با تقويت نقاط مثبت و رفع نواقص، در جهت ايجاد تحول و اصلاح نظام آموزشي، گام برداشت. اين پژوهش با هدف بررسي مدل سه دايرهاي دانشگاه داندي، در تعيين وظايف ضروري دانشجويان باليني دانشگاه علوم پزشكي جهرم، انجام گرفت. روش كار: اين تحقيق، مبتني بر روش توصيفي – مقطعي است. افراد مورد بررسي، مشتمل بر كارورزان دانشگاه علوم پزشكي جهرم (اينترن) بودند، كه در بخشهاي داخلي – جراحي – اطفال – زنان و اتفاقات به فعاليت مي پرداختند. نمونه گيري، به روش آسان و قابل دسترس (از بخش هاي مختلف به تفكيك سن و جنس) انجام گرفت. جمع آوري داده ها، با استفاده از پرسشنامۀ محقق ساخته انجام گرديد. پرسشنامه، ميان 50 نفر از كارورزان، در دانشكدۀ علوم پزشكي جهرم در بيمارستانهاي پيمانيه و مطهري، كه در بخشهاي مختلف حضور داشتند توزيع گشت. براي تجزيه و تحليل اطلاعات، از نرم افزار spss نسخۀ 21 و همچنين آزمون هاي آماري توصيفي ( ميانگين، درصد و انحراف معيار ) و آزمونهاي استنباطي ( رگرسيون و اسپيرمن ) استفاده شد.يافتهها: بيشترين ميزان رضايت، از كيفيت تجربه هاي باليني به دست آمده در كارآموزي باليني، در بخش جراحي(63.2%) و كم ترين، در بخش پزشكي خانواده (63.2%)، بوده است. بيشترين نمرۀ رضايت دانشجويان، در بخش پزشكي اجتماعي، داخلي، روانپزشكي و جراحي از مشاهدۀ حداقل يك استاد در هنگام معاينۀ فيزيكي و بيشترين نمرۀ رضايت دانشجويان در بخش كودكان، از فرصت مناسبي جهت پيگيري سير درمان بيماران بوده است. بيشتر دانشجويان، يادگيري هاي آموزشي را در زمينۀ مهارتهاي مصاحبه با بيمار(65.8 %)، مراقبت از بيماران بستري(65.8 %) و مهارت برقراري ارتباط پزشك و بيمار(65.8 %)، كافي(مناسب و خوب) دانستهاند. همچنين بيشتر اين دانشجويان، در قسمت يادگيري هاي آموزشي، مهارت برقراري ارتباط پزشك و بيمار را، با بهرهگيري از مترجم در صورت نياز(63.2 %) و مراقبت از بيماران سالمند(65.8 %)، ناكافي دانستهاند. آنگونه كه باز بيشتر اين دانشجويان، يادگيري هاي آموزشي را در محدودۀ ثبت دادههاي پزشكي(65.8 %) و رازداري و حفظ حريم بيمار(81.6 %)، كافي(مناسب و خوب) دانستهاند. همچنين بيشتر دانشجويان، يادگيري هاي آموزشي را در حيطۀ اقتصاد پزشكي(35.1 %) و پزشكي مبتني بر جمعيت(31.6 %)، را ناكافي دانستهاند.نتيجهگيري: پژوهش حاضر نشان داد، كه استفاده از مدل سه دايره اي دانشگاه داندي، روشي مؤثر در شناسايي نقاط قوت و ضعف دانشجويان پزشكي، در ارتباط با آموزش هاي باليني ميباشد.
عنوان نشريه :
آموزش و اخلاق در پرستاري
عنوان نشريه :
آموزش و اخلاق در پرستاري