عنوان مقاله :
نقش فاكتور درماندگي مالي در توضيح سودآوري صرف ارزش و اندازه
پديد آورندگان :
خسرويپور ، نگار دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه حسابداري , اسماعيل زاده ، علي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه حسابداري , روحي ، محمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه حسابداري
كليدواژه :
دادههاي حسابداري , درماندگي مالي , سهام ارزشي , سهام رشدي , صرف ارزش
چكيده فارسي :
هدف: اين پژوهش قصد دارد با استفاده از احتمال نكول كمپل، هيلشر و سيلاگي (۲۰۰۸) (امتياز CHS) بهعنوان نماگر درماندگي مالي بازارمحور و امتياز O اولسن (۱۹۸۰) بهعنوان نماگر مبتني بر دادههاي حسابداري، سودآوري خلافقاعدههاي صرف ارزش و صرف اندازه را توضيح دهد. احتمال نكول كمپل و همكاران (۲۰۰۸) (امتياز CHS)، در واقع نسخه خلاصهشده يك مدل اقتصادسنجي است كه براي پيشبيني درماندگي مالي شركتها در افقهاي زماني كوتاهمدت و بلندمدت استفاده ميشود. در ميان خلافقاعدههاي بازار، صرف ارزش و صرف اندازه، توجه بيشتري را به خود جلب كردهاند. پژوهشگران در پژوهشهاي قبلي متوجه وجود صرف ارزش در سهام شدند و دريافتند كه سهام ارزشي در مقايسه با سهام رشدي، ميانگين بازده بالاتري دارند. سهام ارزشي به سهام شركتي اطلاق ميشود كه به نظر ميرسد، نسبت به عوامل بنيادي آن با قيمت پايينتري معامله ميشوند. ويژگيهاي مشترك سهام ارزشي عبارتاند از: بازده سود نقدي بالا، نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار بالا و نسبت P/E پايين. با اين حال، سهام رشدي، اغلب گرانقيمت هستند و با نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار پايين معامله ميشوند. علاوه بر اين، پژوهشگران به وجود صرف اندازه پي بردند كه طبق آن، سهام كوچك بهتر از سهام بزرگ عمل ميكنند. اين پديدهها به شكلگيري استراتژيهاي سرمايهگذاري بر اساس صرف ارزش و صرف اندازه منجر شدند.روش: نمونه آماري شامل ۱۶۸ شركت بورسي و فرابورسي طي بازه انتهاي مهر ۱۳۹۰ تا انتهاي شهريور ۱۴۰۰ است. در اين پژوهش، در مجموع از ۳ مدل بهره گرفته شده است: ۱. مدل سهعاملي فاما و فرنچ؛ ۲. مدل سهعاملي بسطيافته با امتياز CHS (كمپل و همكاران، ۲۰۰۸) و ۳. مدل سهعاملي بسطيافته با امتياز O (اولسن، ۱۹۸۰).يافتهها: طبق يافتهها، ورود فاكتور درماندگي مالي به مدل سهعاملي فاما و فرنچ (۱۹۹۳)، عملكرد آن را در توضيح نوسانهاي ميانگين بازده سهام شركتهاي پذيرفتهشده ارتقا ميدهد. در اين بين، نماگر امتياز CHS (كمپل و همكاران، ۲۰۰۸)، در مقايسه با نماگر امتياز O (اولسن، ۱۹۸۰)، سهم بيشتري در افزايش قدرت توضيحدهندگي مدل مذكور دارد. همچنين، مشخص شد كه هم در مدل اوليه فاما و فرنچ (۱۹۹۳) و هم در نسخههاي بسطيافته آن، صرف ارزش عمدتاً در بين سهام ارزشي، چه كوچك و چه بزرگ، رؤيت ميشود. اثر اندازه نيز پس از بسط اين مدل، اهميت خود را در بين سهام بزرگ ارزشي از دست ميدهد؛ اما همچنان بهعنوان فاكتوري تأثيرگذار در توضيح نوسانهاي ميانگين بازده سهام كوچك ارزشي، سهام كوچك رشدي و سهام بزرگ رشدي، نقش ايفا ميكند. نتيجهگيري: نتايج بهدستآمده از پژوهش، وجود رابطه منفي و معنادار بين ريسك درماندگي مالي و بازده مازاد پرتفويهاي تشكيلشده بر اساس اندازه و ارزش دفتري به ارزش بازار را اثبات و تأييد ميكند كه در بلندمدت، سهام شركتهاي درمانده مالي در مقايسه با همتايان سالم خود، بازدههاي مازاد كمتري را محقق ميسازند. اين يافته ميتواند مورد توجه سازمان بورس و اوراق بهادار، مؤسسههاي حسابرسي، سرمايهگذاران و اعتباردهندگان قرار گيرد
عنوان نشريه :
بررسيهاي حسابداري و حسابرسي
عنوان نشريه :
بررسيهاي حسابداري و حسابرسي