مطالعه تطبيقي محتواي بازي «فرقه اساسين‌ها» و افسانه‌هاي حشاشين

محتواي بسياري از بازي‌هاي رايانه‌اي، تاريخي‌اند؛ به اين معنا كه بازيكن در ژانرهاي مختلفي در دوره يا دوره‌هاي تاريخي مشخصي بازي را انجام مي‌دهد. سري بازي‌هاي «فرقه اساسين‌ها» از اين دسته‌اند و پژوهش پيش‌رو، نسخه نخست اين بازي (2007) را به‌تفصيل بررسي كرده است. مهم‌ترين مشخصه اين سري بازي‌ها بر موضوع «ترور» مبتني است كه در داستان بازي، سرمنشأ آن، فرقه فداييان اسماعيلي و افسانه حشاشين در فضاي جنگ سوم صليبي قرار داده شده است. در اين مقاله نشان‌ داده مي‌شود كه سازندگان بازي «فرقه اساسين‌ها» چگونه روايات تاريخي به‌ويژه افسانه‌هاي حشاشين را گزينش و به روايت و مكانيك بازي تبديل كرده‌اند و چه قرائت جديدي از افسانه‌هاي حشاشين شكل داده‌اند. هدف اين پژوهش، تلاشي براي بررسي تطبيقي محتواي داستاني بازي‌ رايانه‌اي تاريخي «فرقه اساسين‌ها» با افسانه‌هاي حشاشين از منظري ميان‌رشته‌اي تاريخ و هنر است. در قسمتي از پژوهش كه فرقه فداييان اسماعيلي و افسانه‌هاي حشاشين بررسي شده است، از روش تاريخي و در قسمتي كه محتواي بازي توضيح داده شده از روش توصيفي - تحليل محتوا استفاده شد. رويكرد اين پژوهش تطبيقي به شيوه لنزي است. يافته‌هاي پژوهش نشان داد كه طراحان بازي با هوشمندي، داستان بازي را با الهام از افسانه‌هاي حشاشين و در چند لايه بازسازي كرده‌اند. برخي روايت‌هاي تاريخي مانند ماجراي پرش مرگبار فدائي به دستور شيخ الجبل و بينش باطني به مكانيك‌هايي در بازي تبديل شده‌اند. بيشتر شخصيت‌هاي مسلمان بازي برساخته است؛ اما برعكس، بيشتر شخصيت‌هاي مسيحي داستان حقيقي است. اميد است اين پژوهش براي سازندگان بازي‌هاي تاريخي سودمند باشد.