رورتي درمقابل كانِنت «آزادي» بدون «حقيقت»: خوانش رورتي از اورول

آيا «آزادي» بدون «حقيقت» معناي محصلي دارد؟ فريب مردم حمله به آزادي آنها تلقي مي‌شود؛ اما بدون «حقيقت» چگونه مي‌توان فريب را تشخيص داد؟ پاسخ مشهور رورتي اين است كه اگر ما مراقب «آزادي» باشيم، «حقيقت» مراقب خود خواهد بود. نزد او «آزادي» مقدم بر «حقيقت» است. كاننت، برخلاف رورتي، عقيده دارد «حقيقت» مبناي اساسيِ «آزادي» است. وي به رمان 1984 اورول اشاره مي‌كند. كاننت «قساوت» جهان 1984 را نتيجۀ حذف «حقيقت» در اين جهان مي‌داند. كاننت، در پي طراحي راهبرد ويژه‌اي براي واردساختن انتقاداتش بر رورتي است. او برخلاف منتقدان رئاليست رورتي، قصد ندارد به معناي «متافيزيكي» «حقيقت» استناد كند. كاننت با رورتي موافق است كه «رئاليسم متافيزيكي» نمي‌تواند مبناي «آزادي» باشد؛ اما ازنظر او «حقيقت»، كاركردي «غير متافيزيكي» در «عرف عام» دارد كه نقشي اساسي در شكل‌گيريِ «آزادي سياسي» ايفا مي‌كند؛ اما كاننت در طراحي راهبرد انتقادي‌ خويش موفق نيست. وي نه‌تنها گزارش دقيقي از انديشۀ رورتي ارائه نمي‌دهد، بلكه برخلاف ادعايش، نمي‌تواند بدون توسل به رئاليسم متافيزيكي، كاركردهاي غيررئاليستي حقيقت را براي دفاع از «آزادي» به كار گيرد؛ ازاين‌رو، ناچار، رئاليسمي نهفته را وارد استدلال‌هايش مي‌كند كه منافي رويكرد غيرمتافيزيكي او است.