نقش واسطه‌اي تنظيم شناختي هيجان در تبيين روابط علي بين ويژگي‌هاي شخصيتي و ترس از عود سرطان در زنان بقا يافته از سرطان پستان

زمينه و هدف: ترس از عود به عنوان ترس يا نگراني از احتمال بازگشت يا پيشرفت سرطان تعريف مي‌شود. ترس از عود بالا مي‌تواند بر كيفيت كلي زندگي تأثير منفي بگذارد و همچنين هزينه ‌مراقبت‌هاي بهداشتي را افزايش دهد. پژوهش حاضر رابطه ويژگي‌هاي شخصيتي با ترس از عود سرطان با ميانجي‌گري تنظيم شناختي هيجان را در زنان بقا يافته از سرطان پستان بررسي كرده است. روش بررسي: در اين مطالعه توصيفي همبستگي 300 نفر از زنان بقا يافته از سرطان پستان كه براي پيگيري‌هاي دوره‌اي بعد از درمان خود در بهار و تابستان سال 1401 به انستيتو كانسر تهران مراجعه كرده بودند و معيارهاي ورود به مطالعه را داشتند، با روش نمونه‌گيري در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه‌هاي آنلاين ترس از عود سرطان، پنج ويژگي بزرگ شخصيتي و تنظيم شناختي هيجان پاسخ دادند. داده‌ها با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و روش تحليل مسير مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته‌ها: نتايج نشان مي‌دهد هر دو راهبرد سازگارانه و ناسازگارانه تنظيم شناختي هيجان رابطه بين ويژگي روان رنجوري شخصيت و ترس از عود سرطان را به صورت مثبت و معنادار P 0/01و P 0/05 و رابطه بين ويژگي‌هاي توافق‌‌پذيري و وظيفه‌شناسي با ترس از عود سرطان را به صورت منفي و معنادار P 0/01 ميانجي‌گري مي‌كند. همچنين راهبردهاي سازگارانه رابطه بين برونگرايي با ترس از عود سرطان P 0/01و راهبردهاي ناسازگارانه رابطه بين گشودگي و ترس از عود سرطان P 0/05 را به صورت منفي و معنادار در زنان بقا يافته از سرطان پستان ميانجي‌گري مي‌كند. نتيجه‌گيري: زنان بقا يافته از سرطان پستان با ويژگي شخصيتي روان رنجوري با بكارگيري راهبردهاي ناسازگارانه به‌جاي راهبردهاي سازگارانه تنظيم شناختي هيجان ترس از عود بالاتري را تجربه مي‌كنند و بيماران با ويژگي‌هاي شخصيتي توافق‌ پذيري، وظيفه شناسي، برونگرايي و گشودگي بترتيب با استفاده از راهبردهاي سازگارانه و يا پرهيز از راهبردهاي ناسازگارانه تنظيم شناختي هيجان ترس از عود پايين‌تري را نشان مي‌دهند.