عنوان مقاله :
تعالي و سعه وجودي انسان در نظام هستيشناسي ملاصدرا و هيدگر
پديد آورندگان :
قديمي پاينده ، فاطمه دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج , سيدمظهري ، منيره دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج - گروه فلسفه اسلامي , ميرشمسي ، زينب السادات دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج - گروه فلسفه اسلامي
كليدواژه :
انسان , دازاين , تعالي , حركت جوهري , هستيشناسي , مرگ , ملاصدرا , هيدگر
چكيده فارسي :
هيدگر درباره بسياري از موضوعات مرتبط با طور خاص وجود آدمي، تفاسيري بديع را در آثارش ارائه كرده است. انديشههاي او در مورد انسان، از برخي جهات با آراء ملاصدرا قابل مطالعه تطبيقي است. يكي از اين جهات، باور هر دو فيلسوف به تعالي و سعه وجودي «انسان» است. بعقيده هر دو انديشمند، انسان جوهري محبوس در خود نيست؛ او كه سرچشمه امكانات است و به امكانات خود نيز آگاهي دارد، توانايي «شدن» دارد و ميتواند آنچه فعلاً نيست، باشد، از وضع موجود گذر كند و تعالي يابد. در عين حال كه شباهت فوق ميان انديشه اين دو متفكر وجود دارد، اما بايد اين نكته را در نظر داشت كه در نظام هستيشناسي ملاصدرا نفس انسان بدليل تجرد ذاتيش، همواره داراي درك و فهمي از هويت تعلقي خويش نسبت به وجودي نامحدود و حقيقتي بينهايت است. نفس انسان كه تمام حدود هستي را در خود جمع دارد، در سير مراحل برونخويشي خود، ميكوشد كه با تقرب و تشبه به آن حقيقت بينهايت، وجود خويش را معنا بخشد. سير تكاملي نفس پس از مرگ نيز براي رسيدن به مرتبه فوق عقلاني ادامه دارد. در مقابل، در نظام هستيشناسي هيدگر، حقيقت مبتني بر «دازاين» است. حقيقي بودن دازاين بدين معناست كه او تنها موجود در جهان است و بيآنكه تعلقي به قدرت مرموز و ماورايي داشته باشد، همواره از پيش، نسبت به همه آنچه جزئي از جهان اوست، آگاه است و پيوسته اشياء را بدون هيچگونه حجابي، در آشكاري و گشودگي درمييابد. بهمين دليل دازاين در تعالي و استعلا، متكي به خود است؛ تعالي دازاين با انگيزه به فعليت رساندن امكانات وجوديش، تا مواجهه با مرگ ادامه دارد و مرگ آخرين امكان وجودي دازاين است كه با وقوعش به تماميت خود ميرسد.
عنوان نشريه :
خردنامه صدرا
عنوان نشريه :
خردنامه صدرا