بررسي تطبيقي رمان هاي لقيطه و احتمالاً گم شده‌ام بر مبناي نظريه مورين مرداك

رمان‌هاي   لقيطه نوشته عبدالحليم عبدالله و رمان احتمالا گم شده‌ام نوشته سارا سالار نمونه خوبي از متوني است كه به وضعيّت زن در جامعه اي مردسالار مي  پردازد. ليلي، قهرمان اصلي رمان لقيطه است و قهرمان اصلي رمان احتمالا گم شده‌ام، خود روايتگر رمان است. قهرمان هر دو رمان زناني هستند كه هنجارهاي جامعه و نقش‌هايي كه در اجتماع پذيرفته‌اند، آن‌ها را محدود كرده‌است و با وجود آشفتگي‌هاي متعدد، براي رسيدن به كمال، سفري دروني را تجربه مي  كنند. مقاله حاضر در نظر دارد با روش توصيفي- تحليلي، به بررسي تطبيقي اين دو رمان بر مبناي نظريه مورين مرداك بپردازد. هدف اين مقاله پاسخگويي به اين پرسش است كه توالي اعمال قهرمان زن در رمان‌هاي لقيطه و احتمالا گم شده‌ام چگونه است؟ بر اين اساس، سازه‏هاي متن دو رمان و مجموعه‌اي از روابط متني آن با نظريه مرداك ارزيابي و توصيف شد. نتايج پژوهش نشان مي  دهد كه توالي اعمال ليلي در لقيطه و راوي در احتمالا گم شده‌ام، از الگويي ده مرحله  اي تبعيت مي‌كند كه عبارت است از: گذار از زنانگي، هم  ذات‌پنداري با مردان، مسير آزمون‌ها، موفقيت خيالي، نه گفتن زن قوي، هبوط نزد الهه، تجديد زنانگي، علاج شكاف ميان مادر و دختر، يافتن مرد درون و رسيدن به ماوراي دوگانگي.