عنوان مقاله :
تحليل موانع مديريت پسماندهاي روستايي (مطالعه موردي: بخش مركزي شهرستان اروميه)
پديد آورندگان :
كاظميه ، فاطمه دانشگاه تبريز - دانشكده كشاورزي - گروه ترويج و توسعه روستايي , عيدي ، اسما دانشگاه تبريز - دانشكده كشاورزي - گروه ترويج و توسعه روستايي , مطلم ، مهدي دانشگاه تبريز - دانشكده كشاورزي - گروه ترويج و توسعه روستايي
كليدواژه :
برنامهريزي , توسعه پايدار روستايي , محيطزيست , مديريت پسماند , موانع
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: هدف كلي اين تحقيق، تحليل موانع مديريت پسماندهاي روستايي (مطالعه موردي بخش مركزي شهرستان اروميه) بود. تا بدينوسيله با شناختي جامع از موانع، مشكلات ومحدوديت هايي كه موجب مديريت نامطلوب پسماند روستايي در منطقه موردمطالعه گشته اند، حاصل آيد و اين شناخت همه جانبه وضع موجود، زمينه ساز اتخاذ برنامه هاي هدفمند جهت رفع موانع و مديريت صحيح پسماند روستايي در ميان روستاهاي مورد مطالعه گردد.مواد و روش ها: پژوهش به لحاظ هدف كاربردي و به لحاظ نحوه گردآوري داده ها ميداني بود. جامعه آماري تحقيق شامل كليه دهياران در توابع بخش مركزي شهرستان اروميه بودند كه مديريت پسماند روستايي را اجرا مي كردند (136=N). پرسشنامه ابزار اصلي پژوهش بود كه با استفاده از مرور منابع و مصاحبه با صاحب نظران، كارشناسان و اعضاي هيات علمي دانشگاه طراحي و روايي محتوايي آن مورد تأييد قرار گرفت. براي بررسي پايايي تعداد 30 پرسشنامه تكميل و مقدار آلفاي كرونباخ آن 91/0 بدست آمد كه نشان دهندهي پايايي قابل قبول پرسشنامه بود. تجزيه و تحليل داده ها به كمك نرم افزارSPSS و تكنيك تحليل عاملي اكتشافي انجام شد.نتايج و بحث: نتايج حاصل از تحليل عاملي نشان داد كه موانع مديريت پسماند روستايي در شش گروه موانع آموزشي- فرهنگي (ميزان واريانس13/18)، بهداشتي- محيطي (ميزان واريانس 06/18)، دانشي (ميزان واريانس 53/12)، زيست محيطي (ميزان واريانس 96/10)مديريت دفع (ميزان واريانس 24/10) و تجهيزاتي (ميزان واريانس 92/6) طبقه بندي شدند كه در مجموع 84/76 درصد از تغييرات واريانس كل مربوط به موانع مديريت پسماندهاي روستايي را در منطقه مورد مطالعه تبيين مي كردند. رتبه اول را در اولويت بندي گويه هاي موانع آموزشي-فرهنگي، گويه عدم وجود فرهنگ موردنياز در خصوص مصرف كمتر، در گويه هاي موانع بهداشتي- محيطي، رهاكردن و دفع زباله ها توسط روستاييان در نزديكترين محل ( در معابر، مسير رودخانه ها، كنار جاده ها و...) و بروز بيماري هاي انگلي براي اهالي روستا، درگويه هاي موانع دانشي، عدم آگاهي و دانش كم روستاييان در خصوص ارزش اقتصادي ناشي از استفاده مجدد از پسماندهاي كشاورزي، در عامل مديريت دفع، فقدان طرح تفكيك در مبدا و در نتيجه مخلوط شدن پسماندهاي تر، خشك و ويژه با يكديگر و در خصوص عامل زيست محيطي، وجود حشرات و جوندگان موذي و افزايش آنها در زمان هايي از سال در محل دفع و معابر تا زمان جمع آوري زباله ها و در نهايت در گويه هاي عامل تجهيزاتي، كمبود و نبود صنايع تبديلي جهت استفاده مجدد از ضايعات و پسماندهاي كشاورزي به خود اختصاص دادند.نتيجه گيري: توانمندسازي مردم از طريق آگاهي سازي و اطلاع رساني، آموزش با استفاده از ابزار مناسب و متناسب با شرايط ويژهي فرهنگي و اجتماعي در زمينه مديريت پسماند مي تواند راهگشا و كاربردي و عملياتي باشد. براي مديريت منسجم و هدفمند جهت مديريت پسماند و موفقيت در بهبود مسائل زيست محيطي در محدودهي مورد مطالعه نياز به روش هاي اختصاصي و برنامه هاي استراتژيك است. لذا نياز است كه در اين زمينه برنامه ريزي و تمهيدات لازم اتخاذ شود. همچنين توصيه مي شود از مشاركت مردم و NGOها براي تفكيك در مبدا و از ساماندهي فعاليت هاي غيررسمي جمع آوري و بازيافت مواد در برنامه هاي بازيافتي استفاده گردد ضمن اينكه نياز است شهرداري ها، سازمان ها و ارگان هاي وابسته به دولت دهياران را در تامين امكانات و تجهيزات موردنياز جهت مديريت پسماند روستايي ياري نمايند.