تحليل تطبيقي نظام‌هاي بهره‌برداري خرده دهقاني و تعاوني توليد براساس شاخص‌هاي اقتصادي، اجتماعي و زيست‌محيطي (مورد پژوهي: استان اصفهان)

طرح مسئله: نظام‌هاي بهره‌برداري اساس كشاورزي ايران را تشكيل مي‌دهند و نشان‌دهندۀ نوع و شكل رابطۀ انسان با طبيعت هستند. استفادۀ صحيح و اصولي انسان‌ها از طبيعت و نهاده‌هاي توليد و ابزار در بهره‌برداري‌هاي كشاورزي اهميت زيادي دارد و اين استفادۀ درست و اصولي خود را در پايداري و پويايي نظام‌هاي بهره‌برداري نشان خواهد داد. هدف: اين پژوهش، نظام‌هاي بهره‌برداري خرد دهقاني و تعاوني‌هاي توليد را با توجه شاخص‌هاي توسعۀ پايدار در استان اصفهان بررسي و ازنظر تطبيقي تحليل كرده است. روش: روش پژوهش به‌لحاظ هدف، كاربردي و براساس ماهيت، توصيفي- تحليلي است. روش جمع‌آوري داده‌ها مبتني بر روش‌هاي اسنادي- پيمايشي است. نتايج: تكنيك WASPAS نشان‌دهندۀ آن بود كه ابعاد اجتماعي، اقتصادي و زيست‌محيطي در شركت ارگ رودشت بيشترين رتبه را در مقايسه با ساير شركت‌ها دارد؛ همچنين مقدار كمتر Qi (در اين شركت، Qi در نظام خرد دهقاني 0.0787 و در شركت تعاوني توليد معادل 0.0506) در نظام بهره‌برداري تعاون توليدي نشان‌دهندۀ موفقيت بيشتر اين نظام در مقايسه با نظام خرده دهقاني است. شركت گلستان قنوات، برزوك و تنگ چاييده در پايين‌ترين رتبه در مقايسه با ساير شركت‌هاست. با كمك تكنيك CODAS، نظام‌هاي بهره‌برداري خرده دهقاني و تعاوني توليد بررسي و سنجيده شد و نتيجۀ اين تكنيك نيز حاكي از آن بود كه شركت ارگ رودشت در نظام بهره‌برداري خرد دهقاني و تعاوني توليد بيش از ساير شركت‌هاي استان اصفهان بوده است. با توجه به مقدار فواصل اقليدسي محاسبه‌شده، نظام تعاوني توليد در اين تكنيك نيز موفق‌تر از نظام بهره‌برداري خرده دهقاني بوده است. براساس تكنيك CODAS شركت تنگ چاييده در نظام بهره‌برداري خرد دهقاني و شركت سرداب سفلي در نظام بهره‌برداري تعاوني توليد كمترين رتبه را دارد.نوآوري پژوهش: در كاربرد شاخص‌هاي متناسب با شرايط محلي، نوع آزمون‌ها و مكان پژوهش است.