عنوان مقاله :
قضاياي حقيقيه و خارجيه نزد شمس الدين سمرقندي
پديد آورندگان :
فلاحي ، اسدالله مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران
كليدواژه :
خارجيه , حقيقيه , ذهنيه , اخص , اعم , شمس الدين سمرقندي
چكيده فارسي :
شمس الدين سمرقندي در دو كتاب قسطاس الأفكار و شرح القسطاس تحليلهايي از قضاياي خارجيه، حقيقيه و ذهنيه ارائه كرده است كه متفاوت از منطقدانان پيش از او است و از اين رو، نسبتهايي ميان آن قضايا برقرار كرده است كه پيامدهاي جديدي در روابط استنتاجي ميان آنها دارد. او در موجبهها، قضيه ي خارجيه را به «وجود خارجيِ» طرفين و قضيه ي حقيقيه را به «امكانِ» وجود خارجي طرفين مشروط كرده و قضيه ي ذهنيه را نامشروط به اين دو شرط دانسته است. او همچنين در موجبهها، قضيه ي خارجيه را اخص از حقيقيه و حقيقيه را اخص از ذهنيه برشمرده و به عكس اين نسبتها در سالبهها حكم كرده است و در بيان اين احكام ميان كليهها و جزئيهها هيچ تمايزي قائل نشده است. اين نسبتهاي استنتاجي مورد ادعاي سمرقندي متفاوت است با نسبتهاي بيان شده در آثار ديگر منطقدانان مسلمان مانند افضل الدين خونجي و قطب الدين رازي كه گويا تنها منطقدانان مسلماني هستند كه صراحتا به اين بحث پرداختهاند. در اين مقاله به تجزيه و تحليل مدعيات سمرقندي و نقد و بررسي آنها پرداخته و نشان دادهايم كه نسبتهاي استنتاجي مورد ادعاي سمرقندي با مثالهايي كه براي قضاياي خارجيه، حقيقيه و ذهنيه ميآورد مطابقت نميكنند و از اين رو، از دقت كافي برخوردار نيستند.