عنوان مقاله :
بسط مفاهيم استعاري عشق در حوزۀ شكار (با تكيه بر استعاره «چهرۀ معشوق شكارگاه است» در ادبيات فارسي)
پديد آورندگان :
سبزعليپور ، جهاندوست دانشگاه آزاد اسلامي واحد رشت , رستمي جوريابي ، راضيه دانشگاه آزاد اسلامي واحد رشت
كليدواژه :
استعارۀ مفهومي , عشق , شكار , بدنمندي استعارات , گسترش استعاري , جسمانيت
چكيده فارسي :
استعارۀ مفهومي يكي از روشهاي مناسب براي شناخت و بيان تجربۀ عاطفي و انتزاعي عشق است. شاعران، براي درك حالات معشوق، از طريق گسترش و برجستهسازي، از اصطلاحات حوزۀ شكار مانند ابزار و ادوات، ترفندهاي شكار، مكان و ويژگيهاي شخصيتي مربوط به شكارچي و غيره، براي بهوجود آمدن اين نگاشت سود جستهاند و براي دستيابي به اين مفهومسازي از ابزارهاي شناختي چون: استعارۀ مفهومي تصويري، انسانانگاري و مجاز مفهومي استفاده كردهاند. اين تحقيق به دنبال آن است كه نشان دهد اولاً چطور از دل مفاهيم متعدّد در كلان استعارۀ «عشق شكار است» مفهوم ميدان شكار، توانسته به تنهايي در محيط و اعضاي چهرۀ معشوق مكانمندي شود و پاسخگوي ديگر ملزومات شكار گردد؟ ثانياً چگونه براي آشكار ساختن اطوار و احساسات معشوق، از استعارات بدنيِ چهرۀ معشوق در بهوجود آمدن كلان استعارۀ ديگري به نام «چهرۀ معشوق ميدان شكار است» كمك گرفته شده است؟ نتايج بهدست آمده از اين مقاله نشان ميدهد چهره معشوق همانند ميداني جنگي در نظر گرفته شده است، يعني با مژههايش تير ميزند، از ابرويش كمان درست ميكند، با گيسويش كمند مياندازد، در زنخدانش چاه ميكند تا عاشق را گرفتار يا «كشته» خود كند. نتايج بهدست آمده از خوانش ابيات تحقيق، بسط و گسترش كلان استعارۀ «عشق شكار است» را با استفاده از ابزارهاي شناختي تأييد و اثبات ميكند و همچنين ارتباط نگاشتهاي اين تحقيق «چهرۀ معشوق ميدان شكار است» و «معشوق شكارچي است» را با نگاشتهاي «عشق انسان است» و «عشق سلطان است» محكم ميكند.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي زبان شناسي تطبيقي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي زبان شناسي تطبيقي