تاثير تمركززدايي مالي بر رشد اقتصادي: رويكرد متاآناليز چندسطحي

ادبيات نظري مربوط به تمركززدايي مالي، چندين كانال را براي اثرگذاري اين سياست بر رشد اقتصادي، شناسايي كرده است. در برخي از ادبيات بر تاثير مثبت تمركززدايي مالي بر رشد اقتصادي تاكيد شده است و در بعضي ديگر، كاهش رشد اقتصادي به دنبال اجراي تمركززدايي مالي، مدنظر قرار گرفته است. با توجه به اين ابهام نظري، مطالعات متعددي در چند دهه اخير تلاش كرده‌اند تا اثر تمركززدايي مالي بر رشد اقتصادي را به‌صورت تجربي بررسي كنند. نتايج اين تحقيقات ناهماهنگ و حتي در برخي موارد متناقض است. براي بررسي و نتيجه‌گيري از اين نتايج ناهمگن، اين مطالعه از رويكرد متاآناليز چند سطحي استفاده مي‌كند. براي اين منظور پس از بررسي محتوا و نتايج مطالعات تجربي حوزه مربوطه و غربالگري آن‌ها بر اساس پروتكل متاآناليز، 23 مطالعه بين كشوري شامل 506 رگرسيون و 635 ضريب براي ورود به تحليل انتخاب شدند و مطالعاتي كه ناقض پروتكل بودند يا اطلاعات آن‌ها براي استخراج داده كافي نبود، حذف شدند. نتيجه تركيب و برآيندگيري مطالعات منفرد نشان مي‌دهد كه با كنترل كردن تورش انتشار و متغيرهاي تعديل‌كننده، تمركززدايي مالي تاثير مثبت و كوچك بر رشد اقتصادي دارد. علاوه بر اين، نتايج اين مطالعه مشخص كرد كه شاخص‌هاي مورد استفاده براي اندازه‌گيري تمركززدايي مالي و رشد اقتصادي، دوره زماني، نمونه كشورهاي مورد بررسي و وجود يا عدم وجود متغيرهايي مانند سرمايه انساني، سرمايه فيزيكي، نرخ سرمايه‌گذاري، سرمايه‌گذاري خارجي، درآمد مالياتي، آموزش، نرخ بيكاري، ثبات سياسي، رشد جمعيت، نرخ شهرنشيني و اندازه بخش عمومي در مدل‌هاي رگرسيوني موجود در مطالعات منفرد، براي توضيح ناهمگني در يافته‌هاي مطالعات منفرد موثر است.