نقدي بر كتاب فرهنگ عامه

كتاب‌هاي دانشگاهي لازم است به گونه اي نوشته شوند كه در حوزه هاي مرتبط علمي پاسخگوي نياز مخاطبان باشند. به  اين منظور، ارزيابي انتقادي متون دانشگاهي گامي حياتي در قوام هر رشته و سامان‌دهي برنامه‌ درسي آن است. اين نياز به‌ويژه در رشته‌ نوبنياد ادبيات عامه بيشتر احساس مي شود. كتاب هايي كه تاكنون درباره‌ مباني اين رشته نوشته ‌شده‌اند، از انگشتان دست تجاوز نمي كنند؛ امَا مطالعات در اين حوزه روزبه‌روز در حال گسترش است، بنابراين نقد اين منابع به‌منظور، بهبود كيفيت كتاب ها ضرورت دارد. بدون شك هر نگاشته اي داراي جنبه‌هاي مفيد و قابل توجه است. در كنار آن كاستي‌هايي نيز ممكن است داشته ياشد كه يادآوري و رفع آن‌ها مسلماً به تنقيح اثر منتهي مي‌شود. مقاله‌ حاضر با روش توصيفي- تحليلي و رويكردي نقادانه، يكي از مهم ترين كتب رشته‌ ادبيات عامه يعني كتاب «فرهنگ عامه» آسيب‌شناسي كرده است. از مهم ترين نتايج اين تحقيق، بي‌توجهي به پيشينه‌ پژوهش، كلي‌گويي در برخي موارد، رويكرد توصيفي صِرف، نداشتن ارتباط سازمان يافته بين نظريه و ساير بخش‌هاي كتاب و ... و هم‌چنين برخي محاسن و جنبه‌هاي نوآورانه‌ اين كتاب است. اين اثر، با تغييراتي مي تواند يك اثر ارزشمند براي پژوهشگران رشته ادبيات عامه باشد.