واكاوي فرصت ها و تهديدات پست مدرنيسم از منظر اخلاق و ارزش‌هاي ديني با تاكيد بر دلالت ها براي مديران آموزشي

مقدمه و هدف: در تفكرات پست مدرن فراروايت‌ها نفي مي‌شوند و هيچ گونه حقيقت ازلي و ابدي وجود ندارد كه به مثابه آن يك آرمان بر زندگاني بشر حكم كند. آن‌ها اخلاق را نسبي مي‌دانند و معتقدند تمام ارزش‌ها از جمله ارزش‌هاي ديني محصول انسان روشنفكر است و واژه‌هايي نظير حقيقت را بايد كنار گذاشت. در تئوري نوين (مدرن) تاكيد برتاثيرات رهبري و مطالعه جايگاه قانوني رهبر در بوروكراسي مد نظر است، اما در فرانوين تمركز بر چگونگي فرايند رهبري است. در سازمان هاي آموزشي عصر پست مدرنيسم، تمركز بر توانمند سازي نيروي انساني است. هدف از انجام اين پژوهش واكاوي فرصت ها و تهديدات پست مدرنيسم از منظر اخلاق و ارزش‌هاي ديني با تاكيد بر دلالت ها براي مديران آموزشي است . روش شناسي پژوهش: روش به كار رفته در اين پژوهش نظري رويكرد كيفي تحليلي – انتقادي و استفاده از روش نظام مقوله‌اي استقرايي است .يافته‌ ها: دين و ارزش هاي ديني و اخلاقي و بازگشت به امور ثابت مي تواند عامل مهم براي رهايي پست مدرن از اين مشكلات باشد پست مدرنيست ها دين و اخلاق از يكديگر كاملاً مجزا و مستقل است آن ها اين اعتقاد را دارند كه دين يك امر ماوراء طبيعي و اخلاق يك امر وابسته به انسان است كه از طريق فرهنگ و ارتباط بين انسان ها معين مي شود. اما مطلب صحيح اين است كه دين مي تواند بنياد اخلاق باشد و آن را ضمانت كند، دين به راحتي مي تواند انضباط هاي اخلاقي محكم و پولادين را ايجاد كند. در سازمان هاي آمورشي، معلمان در انگيزه دهي، تسهيل جريان يادگيري، و تسهيل خلاقيت دانش آموزان نقش اساسي دارند .پست مدرنيسم، با داشتن دو ابزار شالوده شكني و نظري پردازي خود انعكاسي و بنابراين با به چالش كشاندن چگونگي برنامه درسي مدرنيسم، بر تنوع رشته هاي درسي، توجه به برابري و تفاوتها، بازتوليد قدرت مسلط بر جامعه و تأثير فناوريهاي نوين در برنامه درسي تأكيد مي كند كه پاسخگوي نيازهاي فراگيران در عصر كنوني (پست مدرنيسم) بشمار مي آيند.بحث و نتيجه‌ گيري: وظايف اخلاقي انسان‌ها در پيشگاه خداوند تغيير ناپذير هستند و در حالي تكليف محسوب مي‌شوند شايد انسان‌هاي روشنفكر عصر پست مدرن اين ايراد را وارد نمايند كه اين تكاليف سخت و سنگين و اجراي آن براي انسان غير ممكن است اما بايد اشاره كرد كه خداوند بر اساس توانايي انسان‌ها براي آن‌ها تكليف معين مي‌كند. رهبري براي رويارويي با سازمانهاي پسانوگرا و افراد جديد نيازمند تحمل متغير است. تنوع و خلاقيت در زيردستان بايد توسط رهبران سازمان ها پرورش يابد. علتهاي چندگانه، تفكر ارزشي و زيباشناسانه و واقعيتهاي سازنده بايستي مورد پذيرش و مبناي تصميم‌گيري قرار گيرند.