شماره ركورد :
1345311
عنوان مقاله :
بازخواني و تحليل نُه منظومۀ كهن عاشقانه
پديد آورندگان :
ابراهيمي گوكي ، فروغ دانشگاه آزاد اسلامي واحد بردسير - گروه زبان و ادبيات فارسي , اسفنديارپور ، هوشمند دانشگاه آزاد اسلامي واحد بردسير - گروه زبان و ادبيات فارسي , عليپور ، صديقه دانشگاه شهيد باهنر كرمان - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي
از صفحه :
17
تا صفحه :
36
كليدواژه :
ويژگيهاي سبكي , منظومه هاي كهن عاشقانه , عشق
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: داستانهاي عاشقانه، يكي از انواع غني شعر فارسي است كه پيوسته تجليگاه احساسات لطيف و انديشه هاي بكر شاعران پارسيگوي بوده است. در ادبيات فارسي داستانهاي عاشقانۀ متعددي وجود دارد كه در اين جستار به تحليل و مقايسۀ نُه منظومۀ عاشقانه در قرون مياني تاريخ ادبيات ايران (چهار تا شش) پرداخته ميشود. اين آثار شامل زال و رودابه، گشتاسب و كتايون، سودابه و سياوش، بيژن و منيژه، وامق و عذرا، ورقه و گلشاه، خسرو و شيرين، ليلي و مجنون، و ويس و رامين است كه از حيث جنسيت عشاق، درونمايه، منشأ پيدايش، دورۀ زماني، اصالت روايت، فرجام، نوع عشق و بيان داستان بررسي و مقايسه ميشوند. روش مطالعه: شيوه گردآوري اطلاعات در اين مقاله كتابخانه اي بوده و تجزيه و تحليل براساس شيوۀ تحليل محتوا و از نوع كيفي است. در اين مقاله ويژگيهاي محتوايي منظومه ها بررسي شده و محور تحقيق ابياتي است كه بيشترين بسامد اشتراك سبكي را دارند و از بيان ابيات مستقل پرهيز شده است. يافته ها: در تمامي منظومه ها عشاق از نوع انسان و زن و مرد هستند. همچنين تمامي آثار داراي بياني غيرتمثيلي ميباشند. پنج داستان از نُه داستان (حدود 55 درصد) در بستري حماسي شكل گرفته و آميخته اي از غنا و حماسه هستند. فرجامها در پنج داستان «خوش و همراه با وصال» (55 درصد)، در سه داستان «ناخوش: مرگ دو طرف» (33 درصد) و در يك داستان (11 درصد) «نامعلوم» است؛ بنابراين بسامد فرجام خوش بيشتر از فرجام ناخوش است. ازنظر منشأ پيدايش بيشترين بسامد متعلق به نوع اسطوره (پنج مورد: 55 درصد)، سپس نيمه تاريخي (دو مورد: 22 درصد)، نامعلوم (يك مورد: 11 درصد) و تخيلي (يك مورد: 11 درصد) است. ازنظر زماني هشت داستان (88 درصد) مربوط به پيش از اسلام و يك داستان (11 درصد) مربوط به پس از اسلام است. از نظر اصالت، پنج داستان از نوع اصلي (55 درصد) و چهار داستان از نوع اقتباسي (44 درصد) هستند. از اين چهار داستان، سه داستان از عربي اقتباس شده است و يك داستان (وامق و عذرا) سرچشمه اي يوناني دارد. نتيجه گيري: تمامي داستانها روايتگر عشقي زميني هستند؛ با اين تفاوت كه در داستانهايي مانند ليلي و مجنون، و ورقه و گلشاه، عشق عذري و عفيف است و بسمت تمايلات آسماني و عرفاني پيش ميرود. در غالب اين داستانها، مشكلات و موانع وصال دو دلداده، از نوع اختلاف خاندان، نژاد و نسب يا طايفه است. زنان در اغلب اين داستانها داراي نقشي فعال بوده و گاه نيز كنشگر و آغازگر اصلي هستند.
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
لينک به اين مدرک :
بازگشت