پديد آورندگان :
لياني ، قاسم دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي ساري , درزي نفت چالي ، عبداله دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي ساري - گروه مهندسي آب , متولي ، علي دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي ساري - گروه مكانيك بيوسيستم , باقريان ، مصطفي دانشگاه پيام نور - گروه جامعه شناسي , كيخا ، مهدي دانشگاه زابل - گروه مهندسي آب , نادي ، مهدي دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي ساري - گروه مهندسي آب , فيروزجاييان ، علياصغر دانشگاه مازندران - گروه جامعه شناسي , اميرنژاد ، حميد دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي ساري - گروه اقتصاد كشاورزي , پيردشتي ، همت اله دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي ساري - گروه زراعت
كليدواژه :
ارزيابي چرخه حيات , الگوي كشت , برنامهريزي چندهدفه , پايداري
چكيده فارسي :
مقدمه و هدف: به دليل اثرات سوء فعاليت هاي توليدي بخش كشاورزي بر محيط زيست بهويژه آلودگي آبوخاك، يكي از مهمترين تصميمات در بخش كشاورزي تخصيص بهينه منابع است. اين تصميم بايد بهنحوي باشد كه ضمن حداكثر سازي سود زارعين، اثرات زيستمحيطي كمتري را نيز در پي داشته باشد. اين عمل اغلب از طريق تعيين الگوي بهينه كشت صورت مي گيرد. در اين تحقيق با كمي سازي اثرات اقتصادي، اجتماعي و زيستمحيطي، الگوي كشت سازگار با منابع كشاورزي با استفاده از مدل برنامهريزي چندهدفه ارايه شد. مواد و روش ها: اثرات اجتماعي محصولات مختلف زراعي با استفاده از شاخص هايي همبستگي اجتماعي، امنيت اجتماعي، مشاركت و كيفيت زندگي از طريق مصاحبه با زارعين محاسبه شد. اثرات زيستمحيطي و كارايي اقتصادي سيستم كشت نيز به ترتيب از طريق مفهوم ارزيابي چرخه حيات (LCA) و بازده ناخالص در هر هكتار ارزيابي شد. در ادامه با محاسبه شاخص هاي اقتصادي-اجتماعي و زيستمحيطي، الگوي كشت بهينه با توسعه يك تابع چندهدفه مبتني بر حداكثر كردن سود، كاهش مصرف آب و كود، كاهش آثار منفي زيستمحيطي توليد و بهبود شاخصهاي اجتماعي تدوين شد. بهمنظور حل مدل برنامهريزي چندهدفه از روش معيارهاي وزني استفاده شد. اطلاعات موردنياز در اين مطالعه شامل اطلاعات الگوي توليد، مصرف نهاده ها، قيمت و عملكرد محصولات عمده زراعي شهرستان ساري بود. يافته ها: نتايج نشان داد كه با ملاحظه شاخص هاي اجتماعي، كمترين توجه كشاورزان مربوط به ذرت و پياز بوده و پنج محصول اولويتدار ازنظر آنها به ترتيب گندم، پنبه، عدس، برنج و كلزا شناسايي شدند. نتايج LCA نيز نشان داد كشت محصولاتي نظير تنباكو، كلزا و ذرت در اين شهرستان بيشترين اثرات منفي زيستمحيطي را داشتند. در الگوي كشت بهينه با تلفيق اهداف اقتصادي، اجتماعي و زيستمحيطي، يونجه، پنبه و ذرت از الگوي كشت منطقه خارج و سطح زير كشت خيار، شبدر افزايش يافت. همچنين، تمامي محصولات گروه غلات با كاهش سطح زير كشت روبرو بوده و در اين بين تغييرات سطح زير كشت جو بيش از گندم و شلتوك پيشبيني شد. مجموع سطح زير كشت با كاهش 15 درصدي همراه بوده بهگونهاي كه مي تواند بهصرفهجويي 12/91 درصدي مصرف آب و 14/46 درصد مصرف كود كمك نمايد. علاوه بر اين، بازده برنامه اي در منطقه مورد مطالعه 12/97 درصد كاهش يافت. بحث و نتيجه گيري: توسعه اهداف زيستمحيطي در اجراي برنامه هاي الگوي كشت، مستلزم آن است كه سياستگذاران مشوق هاي اقتصادي مناسبي براي زارعين در نظر بگيرند. لذا سياستگذاران بايد راهحلهاي مناسبي براي متمايل كردن زارعين به الگوي پيشنهادي پيدا كنند.