چكيده فارسي :
در گذشته كاربرد علائم سجاوندي در تأليفات فارسي رسم نبوده ولي در سالهاي اخير برخي ادبا براي كاربرد اين علائم در زبان فارسي پيشنهادهايي دادهاند. اين پيشنهادها اساساً مربوط به متون تأليفي است و لزوماً شامل نثر ترجمهاي نميشود چون نثر ترجمهاي خواهناخواه از متن اصلي تأثير ميپذيرد يا، حداقل به لحاظ ضرورت ايجاد برابري سبكي، بايد تأثير بپذيرد. پرسشي كه در اين مقاله پرسيدهايم اين است كه مترجمان فارسي كه خود نويسنده نيز هستند با علائم سجاوندي متن اصلي چگونه كنار ميآيند. آيا اين نشانهها را به مثابه علائم متني جهاني و فارغ از زباني خاص مو به مو به فارسي برميگردانند يا اين كه الگوي كاربرد آنها را تغيير ميدهند. براي اين مقصود دو ترجمه ادبي و غيرادبي از دو مترجم سرشناس نجف دريابندري، بازماندۀ روز، و عزتالله فولادوند، آزادي و خيانت به آزادي، را انتخاب كردهايم. بررسي كمّي كار آنها نشان ميدهد كه اين دو مترجم مو به مو از الگوي سجاوندي متن اصلي پيروي نكردهاند. نگارنده در پايان فرضيهاي ارائه ميكند تا دليل عدم پيروي مترجمان از الگوي سجاوندي متن اصلي را توضيح بدهد