عنوان مقاله :
اقتدارستيزي» يا «اقتدارگرايي» ؟ امكان يا امتناع؟نقد و بررسي كتاب نگاهي تازه به نظريه ادبي نوشته عيسي امنخاني
پديد آورندگان :
توكلي دارستاني ، حامد دانشگاه شهيد چمران اهواز
كليدواژه :
نظريه ادبي , اقتدارستيزي , اقتدارگرايي , تقليلگرايي , مقولهبندي
چكيده فارسي :
نقد و نظريه ادبي، بهواسطه رويكرد بينارشتهاي خود، غالباً منطوي بر مفاهيم ادبي، فلسفي، اجتماعي، تاريخي و... است. همين امر موجب پيچيدگي و سختفهمي نظريهها، و كاربرد و كاربست آنها در متون ادبي ميشود. كتاب نگاهي تازه به نظريه ادبي (1400) نوشته عيسي امنخاني، پژوهشي اصيل و انتقادي است كه با رويكردي نو و با لساني ساده، قصد دارد تا به تبيين و تنقيح نظريههاي ادبي، سرچشمههاي آن و همچنين كاربست اين نظريهها در متون ادبي، اهتمام جويد. مهمترين اصل و فرض كتاب اين است كه نظريههاي ادبي بهواسطه «اقتدارستيزي خودبنياد» پديد آمدهاند و ظهور و پيدايش هر «نظريه» ناشي از «موازيكاري» و «تقابل» آن با نظريه(هاي) رقيب است. لذا فرض بنيادين كتاب مبتني بر پيدايش «اقتدارستيزانه» نظريههاست و بر همين اساس مؤلف محترم كل نظريههاي ادبي را به سه رويكرد نظريههاي مؤلف/سوژهمحور؛ نظريههاي مؤلف/سوژهستيز و نظريههاي ساختارستيز، تقسيم ميكند و براساس «عنصر غالب» و «شباهت خانوادگيِ» هر نظريه، آن را در يكي از سه رويكرد مذكور طبقهبندي ميكند. رويكرد نوبنياد كتاب، ضمن ارزشمندي و اصالت، كه برخاسته از ذهن نو جو، نقّاد و متفطن نويسنده است، با اين حال در فرايند كتابت، دچار سادهسازي و تقليلگراييهاي مكرر، اعمال محدوديت، و درنهايت «تناقضهاي بنيادين» شده است كه در ادامه مقاله بهطور مبسوط به تبيين وجوه متفاوت آن خواهيم پرداخت. مقاله حاضر ضمن خوانش و بررسي دقيق كتاب مذكور، پيشنهاد و نشان ميدهد كه نويسنده محترم، در چاپهاي بعدي حتيالامكان به نكاتي چون درسنامه بودن كتاب، انعطافپذيري بيشتر در مرزبندي ميان نظريهها، اجتناب از اعمال محدوديت در مقولات، جامعنگري و پرهيز از سادهسازي و تقليلگرايي توجه داشته باشد.