عنوان مقاله :
مطالعهي اسناد سازمانهاي بينالمللي در تدوين رويكردهاي طراحي ميان بافت تاريخي در دوران معاصر
پديد آورندگان :
اردبيلچي ، ايلقار دانشگاه تهران، پرديس هنرهاي زيبا - گروه معماري , حقير ، سعيد دانشگاه تهران، پرديس هنرهاي زيبا - گروه معماري منظر , مظاهريان ، حامد دانشگاه تهران، پرديس هنرهاي زيبا - گروه معماري منظر , خاقاني ، سعيد دانشگاه تهران، پرديس هنرهاي زيبا - گروه مرمت
كليدواژه :
فناوري هاي نوين , معماري معاصر , رويكرد طراحي , بافت تاريخي , سازمانهاي بينالمللي , يونسكو , ايكوموس.
چكيده فارسي :
اهداف: افزودن ساختار جديد به بافت تاريخي از روشهاي حفاظت شهري است كه با مداخلات شديدتري همراه و در نتيجه نيازمند توجّه بيشتري است. در اين راستا، سازمانهاي بينالمللي در تدوين اسناد خود به اين موضوع پرداختهاند. بررسي اين اسناد از آنجايي كه مبناي تدوين استانداردها و دستورالعملهاي طراحياند، اهمّيّت دارند. با اين وجود، تا به حال، كمتر به طور دقيق مورد بررسي و تحليل قرار گرفتهاند. بر اين اساس، در اين پژوهش، به منظور صورتبنديِ موضع مطرح در اين اسناد در قالب رويكردهاي طراحي، چيستيشان پيگيري شد. روشها: بدين منظور، با مطالعهي اسناد، دادههاي مورد نياز گردآوري، بر اساس مضمون و ساختار رويكرد طراحي كدگذاري و براي دستيابي به تصوير كلّي، كدهاي حاصل به كمك مقايسهي تطبيقي و همچنين با كمّيسازي و به كمك نرمافزار SPSS تحليل شدند. يافتهها: دادههاي گردآوري شده نشان ميدهند كه در موضع سازمانهاي بينالمللي در مورد حفاظت به روش افزودن به بافت تاريخي، دو نگرشِ قابل تفكيك مطرح است. منشور ونيز (1964) منشور واشنگتن (1987)، منشور اصول بررسي، حفاظت و مرمت ساختاري ميراث معماري (2003) و منشور نيوزلند (2010) و منشور بورا (2013) قائل به ارجحيّت سندانگاري بر بافتشهريانگاريِ بافت تاريخي هستند. ولي ساير اسناد، هر دو نگرش را توآمان مطرح ميكنند. با اين تفاوت كه در بيانيّهي تلاكسكالا (1982) و بيانيّهي سنآنتونيو (1996) اين نگرش متآثر از نگاهي سنّتگرا و در باقي موارد بر مبناي نوگرايي است كه نشان از غالب بودن اين نگرش در اسناد دارد. برخاسته از همبستگيِ نگرش و رهيافت، در منشور ونيز، واشنگتن، اصول بررسي، بورا و نيوزلند، اجتناب از تغيير بر ضرورت تغيير ارجح است. ساير اسناد قائل به مديريت تغييرند. با اين تفاوت كه در دو سند تلاكسكالا و سنآنتونيو اين مديريت در معناي سنتّي آن مطرح است و در باقي اسناد مديريت با پذيرش گذر از عصر سنّت و آغاز عصر مدرن توصيه شده است. بنابراين رهيافت آخر، رهيافت غالب در اسناد است. متأثر از رهيافت، منشور ونيز، واشنگتن، اصول بررسي، بورا و نيوزلند به همانندي طرح پيشنهادي با بافت تاريخي توصيه كردهاند و باقي اسناد قائل به هماهنگيِ طرح به كمك ارجاع به ويژگيهاي بافت تاريخي هستند كه برخاسته از تفاوت در نگرش و رهيافت، در بيانيّههاي تلاكسكالا و سنآنتونيو هماهنگي در معناي تبعيّت از سنّتهاي طراحي در معماري و شهر است. ولي ساير و اغلب اسناد، هماهنگي در معناي طرحي متأثر از ويژگيهاي بافت تاريخي و در صورت سازگاري، با بياني معاصر به كار برده شده است. نتيجهگيري: بنابراين ميتوان نتيجهگرفت در حالت كلّي، سه رويكرد طراحي در بافت تاريخي در اسناد سازمانهاي بينالمللي مطرح شده است.
عنوان نشريه :
نقش جهان - مطالعات نظري و فناوري هاي نوين معماري و شهرسازي
عنوان نشريه :
نقش جهان - مطالعات نظري و فناوري هاي نوين معماري و شهرسازي