جلوه هاي بصري قصص قرآني درخلق بازي هاي رايانه اي

اين پژوهش در نظر دارد با بررسي شباهت‌هاي ميان اجزاي تشكيل دهنده‌ي قصه (روايت) در يك بازي رايانه‌اي به‌عنوان يك رسانه‌ي جديد بصريِ پرطرفدار؛ در پيوند با اجزاي تشكيل‌دهنده‌ي قصص در قرآن، نشان دهد كه مي توان با بهره‌مندي از محتواي اين كتاب آسماني براي خلق بازي‌‌هاي رايانه‌اي با محتوايي صحيح و قرآني بهره بُرد. پژوهش حاضر به‌‌روش توصيفي و بر‌اساس داده‌هاي جمع‌آوري‌شده از طريق منابع كتابخانه‌اي و نيز بررسي مشاهده‌اي، مورد تحليل قرار گرفته است. يك بازي رايانه‌اي تركيبي از فناوري و هنر تبليغات از هر نوع آن است و بازيكنان (مخاطبان) هنگام اجراي هر بازي به طور ناخودآگاه، پيام‌هاي بسياري را دريافت مي‌كنند. اگر‌چه مي‌توان اشتراكات فراواني ميان ساختار تشكيل دهنده‌ي قصه و روايت در يك بازي و يك روايت در قصص قرآن دريافت كرد، اما اين ارزش‌گذاري كاربردي، به خصوص در قصص قرآن همواره هدفي جز رسيدن به خداوند و پرهيز از بدي‌ها نبوده است. از اين‌رو در پايان هر قصه‌ي آن، افراد، نتيجه‌اي شفاف از پيام‌ها دريافت مي‌كنند. زيرا زيربناي فكري و اجتماعي اين قصص، آموزش و ترويج عقايد معرفتي و انساني است كه خود نكته‌اي قابل تامل در محتواي قصص قرآن است.