عوامل مؤثر بر رهبري فكري كاربران شبكه هاي اجتماعي در ايجاد كنش اجتماعي

شبكه هاي اجتماعي با نفوذ گسترده اي كه در ميان جوامع يافته اند، ظرفيت هاي نويني را به منظور تأثيرگذاري بر كاربران و هدايت آن ها به سوي اهداف ويژه اي چون ايجاد كنش اجتماعي فراهم كرده اند. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدلي از عوامل مؤثر بر رهبري فكري كاربران شبكه هاي اجتماعي در ايجاد كنش اجتماعي بود. بدين منظور، طرح پژوهشي همبستگي، متمركز بر متغيرهاي شهرت و جذابيت رهبر، تخصص رهبر، هنجارمندي رهبر، جايگاه اجتماعي رهبر، شباهت رهبر با كاربر، رسانه هاي رسمي، ويژگي هاي پيام، تأثيرپذيري كاربر، انتشار فراخوان هاي مربوط به كنش اجتماعي و كنش اجتماعي هماهنگ كاربراندر شبكه اجتماعي اينستاگرام اتخاذ شد. پرسشنامه محقق ساخته كه روايي و پايايي آن مورد تأييد قرار گرفت، از طريق اين شبكه اجتماعي، براي كاربران ارسال شد و 393 نفر، به آن پاسخ دادند. نتايج حاصل از اين پژوهش نشان داد كه رهبري فكري در شبكه هاي اجتماعي، به طور مستقيم بر كنش اجتماعي هماهنگ تأثير نداشته، و « تأثيرپذيري كاربران » رهبر فكري و نيز « شهرت و جذابيت » بلكه رهبري فكري از طريق متغيرهاي ميانجي بر كنش اجتماعي هماهنگ كاربران شبكه اجتماعي ،« انتشار فراخوان هاي مربوط به كنش اجتماعي » اينستاگرام مؤثر بوده است. يافته هاي پژوهش حاضر مي تواند در رهبري فكري كاربران شبكه هاي اجتماعي به منظور ايجاد كنش اجتماعي هماهنگ مطلوب، مؤثر واقع شود.