بررسي نمادهاي رؤياهاي سه داستان كوتاه سيمين دانشور بر اساس آراي كلاريسا پينكولا استس (مرز و نقاب، از پرنده‌هاي مهاجر بپرس، ساواكي

اين جستار با رويكرد روانشناسي يونگي و از منظر نظريات كلاريسا پينكولا استس به بررسي رؤياهاي سه داستان كوتاه سيمين دانشور پرداخته است. خواب و همواره ماية شگفتي انسان بوده و بشر از دورترين ايام با بهت و حيرت به تصاوير پُر رمز‌و‌راز رؤياها نگريسته و در پي درك معناي آنها برآمده است. رؤياها علاوه بر اينكه الهام‌بخش بسياري از اختراعات علمي بوده‌اند، بازتاب خود را در آفريده‌هاي هنري نيز يافته‌اند. ادبيات به‌مثابه آيينة تمام‌نماي زندگي بشر با تمامِ طيفِ سايه‌روشن‌هاي آن نيز بيشترين بهره را از تصاوير رؤياها برده و از خواب و رؤيا به عنوان يكي از مهم‌ترين شگردهاي پيشبرد داستان‌ و نمايش ذهنيات شخصيت‌ها سود جسته است. در ادبيات معاصر فارسي، سيمين دانشور از نويسندگاني است كه به وفور از اين شيوه استفاده كرده و انواع رؤياها را در داستان‌هايش گنجانده است. از سوي ديگر، روانشناسي نوين و خصوصاً مكتب روانشناسي يونگي با تأكيد فراوانش بر اهميت رؤياها ، پيوند محكمي با حوزة نقد آثار ادبي و خواب و رؤياهاي آنها يافته است. اين پژوهش با روش توصيفي‌تحليلي و با تكيه بر آراي كلاريسا پينكولا استس، روانكاو پسايونگي، كوشيده است رمز رؤياهاي سه داستان كوتاه دانشور «مرز و نقاب»، «از پرنده‌هاي مهاجر بپرس»، و «ساواكي» را بگشايد و اهميت آنها در خط كلي داستان و تحول شخصيت‌‌ها را نشان دهد. در پايان روشن مي‌شود كه اين رؤياها بخش ناگسستني داستان هستند و سرنخ‌هاي مهمي درمورد چگونگيِ سير حوادث داستان به دست مي‌دهند.