شماره ركورد :
1387217
عنوان مقاله :
تحليل خوانش پروكلوس از علم‌النفس ارسطو بر پايۀ رسالۀ دربارۀ نفس و اثولوجيا
پديد آورندگان :
كلباسي اشتري ، حسين دانشگاه علامه طباطبائي - گروه فلسفه , نيلي احمدآبادي ، هاجر دانشگاه علامه طباطبائي
از صفحه :
89
تا صفحه :
110
كليدواژه :
نفس , علم‌النفس ارسطو , علم‌النفس پروكلوس , اثولوجيا , دربارۀ نفس
چكيده فارسي :
آگاهي از نفس و چيستي آن، در مباحث فلسفي جايگاهي ويژه داشته و دارد. اين موقعيت بنوعي در علوم تجربي نيز منعكس شده است. ارسطو و پروكلوس، دو نماينده از بزرگترين و تأثيرگذارترين مكاتب فلسفي باستان، يعني فلسفۀ مشاء و مكتب نوافلاطوني، به اين حوزه توجهي خاص داشته و بخشي از نوشته‌هاي اصلي خود را به آن اختصاص داده‌اند. نوشتار حاضر با تمركز بر دو منبع اصلي علم‌النفس نزد اين‌دو فيلسوف، بر آنست تا ضمن شناسايي نقاط اشتراك و افتراق ديدگاه آنها، سير تحول و تطور تعريف و چيستي نفس‌ را مطالعه كند. ارسطو ضمن بيان دو تعريف طبيعي و مابعدالطبيعي، در تعريف طبيعي، نفس را مرتبط با بدن دانسته و معتقد است نفس ضرورتاً جوهر و صورت جسم طبيعي است كه حيات بالقوه دارد. او همچنين نفس را كمال اول براي جسم طبيعي ميداند كه داراي حيات بالقوه است. اما در تعريف مابعدالطبيعي، آن را مستقل از بدن قلمداد ميكند و نفس را اصل حيات موجود زنده مينامد. پروكلوس با بيان تعاريف طبيعي، مابعدالطبيعي و توصيفي از نفس، در تعريف طبيعي و مابعدالطبيعي خود، راهي نزديك به ارسطو پي گرفته است. وي در تعريف طبيعي خود، نفس را كمال بدن و درواقع، صورت و كمال طبيعي جسم آلي ذيحيات بالقوه معرفي ميكند. اما در تعريف توصيفي، مسيري متفاوت از ارسطو را برگزيده است. وي حقيقت نفس را امري خودساخته‌شده، خودجاندارشده، خودمتشكل و خودمتحقق ميداند و معتقد است نفس، اصل حيات، علت ابدان، علت وجود اجسام و حفظ آنها و بعبارتي، پديدآورندۀ يكتايي و پيوستگي آنهاست.
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه
لينک به اين مدرک :
بازگشت