شماره ركورد :
1387507
عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي گرايش‌هاي طبيعت گرايانه در آثار صادق چوبك و جك لاندن از ديدگاه نقش‌گرايي
پديد آورندگان :
مولايي كوهبناني ، حامد دانشگاه ولي‌عصر (عج) رفسنجان - دانشكده زبان‌هاي خارجي - گروه زبان‌شناسي , روزبه ، روح الله دانشگاه ولي‌عصر (عج) رفسنجان - دانشكده زبان‌هاي خارجي - گروه زبان انگليسي , بهزاد فرخي ، ليلا دانشگاه ولي‌عصر (عج) رفسنجان - دانشكده زبان‌هاي‌خارجي - گروه زبان‌شناسي
از صفحه :
11
تا صفحه :
35
كليدواژه :
ادبيات تطبيقي , دستور نقش‌گراي نظام‌مند , مكتب طبيعت‌گرا , داستان كوتاه
چكيده فارسي :
مكتب طبيعت‌گرايي مدعي است كه هنر و ادبيات بايد جنبۀ علمي داشته باشند و تلاش مي كند روش تجربي و جبر علمي را در ادبيات رواج دهد. در ايران، صادق چوبك يكي از نويسندگاني است كه گرايش هاي طبيعت‌گرايانه مشهودي در آثار خود بروز مي دهد. مشابه چنين تصوري، در ادبيات آمريكا براي جك‌ لاندن وجود دارد. بااين حال، ادعاي تعلق لاندن در ادبيات آمريكا و چوبك در ادبيات معاصر ايران به مكتب طبيعت‌گرايي موردبحث پژوهشگران ادبي بوده‌است. پژوهش حاضر بر آن است با بهره گيري از برخي اصول دستور نقش‌گراي نظام‌مند هليدي، تحليلي از داستان هاي «مردي در قفس» و «افروختن آتش» داشته باشد تا براين‌اساس ميزان تعلق دو نويسنده به گرايش هاي طبيعت‌گرايانه را مورد سنجش قرار دهد. در مرحلۀ نخست، فراواني رخداد متغيرهاي مقولۀ فرايندهاي فرانقش انديشگاني و مقوله هاي وجه‌نمايي و زمان‌داري فرانقش بينافردي تعيين شدند. سپس، براساس ساختار بند و اصول دستور نقش‌گراي نظام‌مند، تحليلي آماري از ميزان فراواني مؤلفه‌هاي موردنظر ارائه شده و با استناد به متن دو داستان تبييني كيفي از ميزان گرايش هاي طبيعت‌گرايانه دو نويسنده ارائه شده‌است. يافته‌هاي پژوهش در پيوند با مؤلفۀ فرآيندهاي فرانقش انديشگاني نمايانگر آن است كه سه فرايند مادي، رابطه اي و رفتاري در هر دو اثر بالاترين فراواني را دارند كه اين خود تأييدكننده‌ بازنمايي ويژگي‌هاي طبيعت‌گرايي در اين آثار است. همچنين، فراواني پايين فرايندهاي كلامي و وجودي در هر دو اثر نشان از نگاه واقع‌گرا و طبيعت‌گرايانه نويسندگان دارد. افزون‌براين، مقايسۀ داده‌هاي به‌دست‌آمده از بررسي وجوه بندهاي دو داستان نيز نشان مي‌دهد كه وجۀ خبري با اختلاف چشمگيري نسبت به ديگر وجه ها در بالاترين جايگاه قرار دارد كه اين ويژگي، قابل‌تعميم به بيشتر آثار روايي است. گفتني است كه فراواني رخداد ديگر وجه ها ناچيز بوده و نتيجه گيري بر مبناي آن ها پشتوانۀ محكمي نخواهد داشت. اگرچه به نظر مي رسد فراواني كم وجه‌هايي همچون شرطي و آرزويي در دو اثر را مي‌توان ناشي از نگاه خالي از نااميدي نويسندگان دانست. يافته‌هاي مربوط به مقولۀ زمان‌داري نيز نشان داد كه در هر دو داستان زمان گذشته بالاترين ميزان رخداد زمان دستوري را دارا است كه با توجه به ماهيت روايي داستان هاي كوتاه، تأييدكننده اين حقيقت است كه نويسنده روايت‌گر وقايع طبيعي در زمان گذشته است. افزون‌براين، به نظر مي رسد بتوان درصد پايين فراواني كاربرد زمان آينده در دو داستان را نشانه اي از ناميدي به‌عنوان نماد بارزي از ويژگي‌هاي مكتب طبيعت‌گرايي دانست.
عنوان نشريه :
زبان پژوهي
عنوان نشريه :
زبان پژوهي
لينک به اين مدرک :
بازگشت