رفتارسهامدان، سركوب رفتار فرصت طلبانه مديران و كارايي بازار سرمايه مبتني بر روش رگرسيوني بارون و كني

هدف از اين پژوهش بررسي نقش واسطه‌اي سركوب رفتار فرصت‌طلبانه مديران در رابطه بين وفاداري سهامداران و كارايي بازار سرمايه است. قلمرو زماني پژوهش سال هاي 1394 تا 1400 مي باشد. در اين پژوهش 143 شركت به عنوان نمونه آماري از روش حذف نظام مند در نظر گرفته شده است. يافته‌ها، در فرضيه اول پژوهش حاكي از رابطه معنادار بين وفاداري سهامداران و كارايي بازار سرمايه مي‌باشد بنابراين مي‌توان گفت سهامداران وفادار اگر از جنبه تحليلي و منطقي رفتار نمايند مي‌توان شاهد كارا بودن بازار سرمايه باشيم. در فرضيه دوم پژوهش به اين نتيجه دست يافتيم كه وفاداري سهامداران منجر به سركوب رفتار فرصت طلبانه مديران مي شود چه بسا كه مالكان مي‌توانند با برقراري اين شرايط كه روش هاي حسابداري معيني براي اهداف خاصي استفاده شود رفتار فرصت طلبانه مديران را كاهش دهند. در فرضيه سوم نيز به اين نتيجه دست يافتيم كه سركوب رفتار فرصت طلبانه مديران مي‌تواند منجر به كارايي بازار سرمايه گردد. بدين ترتيب كه مديران از اطلاعات در دسترس و خصوصي در جهت منافع شخصي خود استفاده ننموده و منافع همه مالكان را در نظر خواهد گرفت و بازار را به سمت كارايي سوق خواهند داد. و در نهايت با توجه به به پذيرش سه فرضيه اول كه همان شروط لازم براي برقراري آزمون واسطه بودن متغير سركوب رفتار فرصت طلبانه مدير مي باشد در فرضيه اصلي پژوهش كه همان هدف پژوهش است به اين نتيجه دست يافتيم كه سركوب رفتار فرصت طلبانه مديران نقش واسطه‌اي نسبي را دارا مي‌باشد.