تحليل عليت گرنجر در الگوهاي ميانگين جهت سنجش k مين وقفه همبستگي متقابل بين باقيمانده‌هاي استاندارد بازده و حجم معاملات در شرايط بحران

اين مطالعه به بررسي تحليل عليت گرنجر در الگوهاي ميانگين جهت سنجش k مين وقفه همبستگي متقابل بين باقيمانده‌هاي استاندارد بازده و حجم معاملات در دوره‌ بحران پرداخته است. بدين منظور بر اساس داده‌هاي روزانه از فروردين‌ماه 1399 الي مهرماه 1400 ابتدا نقاط شكست ساختاري تعيين‌شده و سپس به بررسي رابطه بين حجم معاملات روزانه و تغييرات قيمت شاخص بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از الگوي GARCH ARMA پرداخته شد. در نهايت به بررسي عليت در ميانگين بين بازده و حجم معاملات براي هر زير دوره پرداخته شد. نتايج نشان داد هنگامي‌كه قيمت‌ها در دوره بحران به‌شدت كاهش مي‌يابد، فعالان بازار تمايل دارند از حجم معاملات گذشته براي پيش‌بيني بازده فعلي استفاده كنند. همچنين نتايج نشان داد زماني كه حركت صعودي قيمت در دوره بعد از بحران وجود دارد، مشاهده مي‌شود كه همبستگي‌ها از تأخير 2 تا 20 معني‌دار است. اين مشاهدات نشان مي‌دهد كه عليت در ميانگين بين هر دو سري به‌طور نامتقارن پس از دوره بحران رخ مي‌دهد. چنين رفتار نامتقارني از دو منظر از فرضيه ناهمگوني معامله‌گران پشتيباني مي‌كند، اولا، درجه همبستگي متقابل معني‌دار بين باقيمانده‌هاي استانداردشده هر دو سري در بالاترين وقفه قبل از بحران قوي‌تر از بعد از بحران است. دوما، بازه زماني كه حجم معاملات گذشته با بازده فعلي مرتبط شود، پس از بحران طولاني‌تر مي‌شود. از نتايج تحقيق مي توان در پيش بيني قيمت سهام در مقطعي كه با سقوط بازار سهام و بروز پديده هاي رفتاري به ويژه احساسات منفي بازار مواجه هستيم استفاده كرد.