عنوان مقاله :
بازخواني قصايد ناصرخسرو براساس نظريۀ تاريخ گرايي نوين
پديد آورندگان :
جورابچي بخارايي ، فرزانه دانشگاه بيرجند - دانشكده ادبيات و علوم انساني , شايان سرشت ، اكبر دانشگاه بيرجند - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي , حميدي ، سميه دانشگاه بيرجند - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گرو علوم سياسي
كليدواژه :
ناصرخسرو , ميشلفوكو , تاريخگرايي نوين , قدرت , غزنوي
چكيده فارسي :
متون ادبي در كنار پيوند با اوضاع اجتماعي زمانه خويش، گوياي روابط پيچيدة قدرت نيز هستند. در قصايد ناصرخسرو گفتمانهاي موجود در جامعه بهگونهاي بازنمود شده كه عمدتاً مقاومت هدفمند شاعر را در برابر ساخت قدرت حكومت سني مذهب غزنوي نشان ميدهد. بيشترين چالشهاي فكري ناصرخسرو را نقد قدرت و گفتمانهاي سياسي و مذهبي عصر غزنوي به خود اختصاص داده است. شاعر بر اساس دانش ديني و چيرهدستي زباني خود، هژموني گفتماني حاكميت غزنوي را بهچالش ميكشد. از نگاه شاعر، ساختار حكومت در آن دوره تركيبي از اقتدار سياسي و مذهبي است و نحوه اعمال و تثبيت قدرت، با تفسير سياسي از دين و دانش فقه شافعي در جهت مشروعيتبخشي بهحكومت صورت ميگيرد. ناصرخسرو بهعنوان يك شاعر شيعي مذهب تلاش ميكند تا در قالب سرودههايش به مشروعيتزدايي از حاكميت سياسي زمانهاش بپردازد. مساله نوشتار حاضر آن است كه ناصرخسرو در آيينه اشعارش چگونه در برابر گفتمان غالب حاكميت غزنوي واكنش نشان ميدهد و باورهاي مذهبياش در ساخت گفتمان مشروعيتزايش تبلور مييابد؟ روش پژوهش حاضر تاريخ-گرايي نوين ميشل فوكو است. دستاورد پژوهش نشان ميدهد كه گفتمان ناصرخسرو در جهت مشروعيتزدايي از نظام سياسي و اجتماعي عصر خويش، جدال گفتمان قدرت ميان فقه سياسي اهل سنت و شيعه را نشان ميدهد.
عنوان نشريه :
مطالعات ايراني
عنوان نشريه :
مطالعات ايراني