شماره ركورد :
1388098
عنوان مقاله :
تمدن نوين اسلامي؛ تفكرفازيِ A و غير A
پديد آورندگان :
كرماني ، طوبي دانشگاه تهران
از صفحه :
111
تا صفحه :
132
كليدواژه :
تمدن نوين اسلامي , تفكر فازي , ايدئولوژي جامع‌نگر , انسان
چكيده فارسي :
طرح موضوع تمدن نوين اسلامي، درواقع نشانگر وحدت نظري است كه بين ملت‌هاي مسلمان و مستضعفان جهان، در تقابل با حصرگرايي جهان استكبار، به منصه ظهور رسيده و حضور مقتدرانه چنين تمدني در تمام معادلات جهاني، حاكي از وجود عالمانه آن است. مؤلفه‌هاي اين تمدن با اين بنيان كه نگاه تك‌قطبيِ صفر و يك در هيچ‌يك از ساحت‌هاي ماورايي و اين‌جهاني، قابل قبول نيست و با تكيه بر تفكر A و غير A، تمدن‌ مبتني بر جهان مادۀ غربي را نيز مردود نمي‌شمارد و معتقد است كه تفكر فازي و قانون چندارزشي در اين جهان، توسط خداي هستي به وديعت نهاده شده‌ است. اينكه دولت‌ها و ملت‌ها و تمدن‌ها، يا با ما هستند و يا برضد ما، اينكه دولت‌ها و ملت‌ها، يا تحت سيطرۀ ما هستند يا محكوم به نابودي، يعني A يا غير A، در تمدن نوين اسلامي جايگاهي ندارد. اولين مؤلفه اين تمدن، عنصر حكمت و دانايي است؛ چراكه بنيان آموزه‌هاي اسلام بر حكمت است: «مَن يُؤْتَ الْحِكمَه‌َ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كثِيراً» (بقره: 269). مؤلفه انسان ولي نه انسانِ سكولار و بريده از خدا، بلكه خليفۀ خدا و با انديشۀ فازي و با كارويژه‌هاي فرعي چون مقولۀ آزادي، كرامت، جاودانگي، عدالت و امنيت در اين تمدن، بسيار مهم است. نوع نگاه به جهان و هستي و جان جهان يعني خداوند و تزريق عنصر تشكيكي و ذومراتبي در جهان‌شناسي فازي، از واجب‌الوجود به‌عنوان فعليت محض تا ماده اوليه كه فعليتي جز عدم فعليت نيست، ديگر مؤلفه مهم اين ‌تمدن است. هدفمند بودن هستي به اينكه عالَم، حاصل تضاد تصادفي ماده ‌بي‌جان و بي‌شعور نيست و هدفي در خلقت عالم به‌ويژه شاهكار خلقت، انسان، وجود دارد و بدون داشتن نظريه‌اي مناسب درباره معناداري عالَمِ هستي، نمي‌توان به گونۀ مناسبي، انسان و شرايط زندگي مناسب او را مورد توجه قرار داد، در اين تمدن اساسي است. جامع‌نگري به همه امور هستي و مراتب وجودي انسان مد نظر است. حذف يك يا چند بعد از ابعاد وجوديِ وي و گرايش به تك‌ساحت‌‌گروي و فروكاهش‌گرايي، ظلم به انسان است؛ يعني روش‌شناسي صفر و يك غربِ امروز در نظام هندسي فازي به‌شدت محكوم است. عدالت و صلحِ مبتني بر عدالت از ديگر مؤلفه‌‌هاست. عدالت‌ امري‌ تابع‌ دين‌ و برگرفته‌ از دين‌ نيست‌، بلكه‌ خود، مفهومي‌ مطلق‌ و مستقل ‌است و صلح نيز چنين است و تحقق عمليِ اين دو در تمدن نوين اسلامي، توأمان صورت مي‌گيرد و در صورت جداييِ آنها از يكديگر، نه صلح مي‌ماند و نه عدالت. ازآنجاكه شاكله تمدن‌ها به انسان‌هاي مختاري وابسته است كه با تربيت صحيح و بنيادين و اصولي، خود را شريك فرازوفرود‌هاي اين تمدن مي‌دانند، مردم‌سالاري در تمدن نوين اسلامي، اساس و علاوه بر سه مؤلفه مهم عقلانيت، عدالت و قانون، ديانت از شاخصه‌هاي آن است و به‌تبع، آزادي و كرامت انساني بر اساس عقل و تقوا نيز در پازل بزرگ اين تمدن معنا مي‌يابد و حقيقت آزادي در چهارچوب عقلانيت ديني با دو ركن عصيان و تمرّد و تسليم و انقياد عالمانه تحقق مي‌پذيرد. سبك زندگي و در محوريت آن، خانواده به‌عنوان شاكله انسانيِ تمدن، بسيار مهم است. تلازم همشگيِ عمل با نظر و عقل و نقل نيز از مؤلفه‌هاي تمدن نوين اسلامي منظور شده است. در مجموعِ هندسه معرفتيِ تمدن نوين اسلامي، رويكرد حصرگرا و يك‌بعدي‌نگر، مردود و رويكرد جامع‌نگر با دو ويژگي پويايي و پايايي حاكم است.
عنوان نشريه :
مطالعات سياسي تمدن نوين اسلامي
عنوان نشريه :
مطالعات سياسي تمدن نوين اسلامي
لينک به اين مدرک :
بازگشت