شماره ركورد :
1392480
عنوان مقاله :
ساختارشناسي ديباچه‌هاي متون منثور كهن پارسي در پنج متن برگزيده پارسي
پديد آورندگان :
آلبوغبيش ، عبدالله دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده ادبيات فارسي و زبانهاي خارجي - گروه زبان و ادبيات فارسي , عسگري ، اعظم دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده ادبيات فارسي و زبانهاي خارجي
از صفحه :
75
تا صفحه :
107
كليدواژه :
ادبيات كهن پارسي , متون منثور , ديباچه‌نگاري , ساختارشناسي
چكيده فارسي :
متون كهن پارسي در دو وجه منظوم و منثور خود بر مبناي ساختارهايي مشخص تكوين يافته‌اند كه برونداد ژرف‌ساخت‌هاي گفتماني حاكم بر نظام انديشگاني مؤلفان آنها هستند. ديباچه‌ها در جايگاه نقطه‌ آغازين اين ساختارها، خود نيز سازمان‌بندي ويژه‌اي دارند. پژوهش حاضر با تكيه بر اين انگاره و بر مبناي الگوي استنادي تاريخي در گردآوري داده‌ها، مي‌كوشد ساختار حاكم بر ديباچه‌هاي پنج اثر روايي، تعليمي، اخلاقي، عرفاني و تاريخي را با رويكردي توصيفي و تحليلي شناسايي كرده، به سوي استخراج الگويي گام بردارد كه تعميم‌پذير به تمام يا دست‌كم بخش عمده‌ ديباچه‌هاي منثور ادب فارسي باشد. پژوهش پيش‌رو، ساختاري نُه سازه‌اي را در ديباچه‌هاي متون مورد مطالعه شناسايي كرده كه به گونه‌اي تكرارشونده، نظام‌مند و نسبتا واحد نمود يافته، صرفا تفاوت نويسندگان از منظر ايستارهاي ذهني، شرايط اجتماعي و سياسي و برخي عوامل ديگر باعث گسترش يا محدوديت برخي از اين سازه‌ها شده‌است اما، در مجموع، اين ساختار نه‌گانه برقرار مانده‌است. ساختار استخراج شده را مي‌توان در كلان‌ساختار سه سازه‌اي «ديگري، خود، ديگري» خلاصه نمود. بر اين اساس، در ديباچه‌هاي مورد مطالعه، گونه‌اي هنجارمندي و در نتيجه، نوعي وفاداري خودآگاه يا ناخودآگاه به اين ساختار جز در مواردي معدود ديده مي‌شود، مسئله‌اي كه سخن درباب ميزان ابتكار و نوآوري خالقان اين ديباچه‌ها را پيش مي‌كشد. بر مبناي پژوهش حاضر، مي‌توان با تكيه بر همين ساختار حاكم بر ديباچه‌هاي منثور فارسي، از نوعي «زيرگونه» سخن گفت كه در امتداد كلان‌گونه‌هاي شناخته شده در سنت ادبي فارسي شكل مي‌گيرد و به مثابه‌ نيروي جهت‌دهنده نويسندگان در فرايند خلق آثار منثور فارسي عمل مي‌كرده‌است.
عنوان نشريه :
نثر پژوهي ادب فارسي
عنوان نشريه :
نثر پژوهي ادب فارسي
لينک به اين مدرک :
بازگشت