عنوان مقاله :
بازنمايي توسعه در رمان «رهش»
پديد آورندگان :
صالحي ، صغري پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
كليدواژه :
سنت , فنسالاري , توسعه شهري , مكتب فرانكفورت , رمان رهش , رضا اميرخاني
چكيده فارسي :
رضا اميرخاني در«رهش» توسعه نامتوازن شهري را برآمده از نگاه فنسالاري مديران ميداند و آسيبهاي آن را از ديد سنتگرايان بهتصوير ميكشد. هدف پژوهش، چگونگي بازنمايي الگوي توسعه در منازعه نگاههاي سنتي و فنسالاري براساس روش نقد دروني وديدگاههاي انتقادي مكتب فرانكفورت دربارۀ سلطه تكنولوژي بر زندگي انسان است. گفتمان سنتگرايي و فنسالاري در قالب شخصيتهاي زن و مرد داستان و تفاوتهاي هويتي آنان، متقابل بازنمايي شده است. علا نماد فنسالاري، مدافع توسعهتكنوكراتيك و نوسازي است. ليا نماد سنت، حامي ساختارهاي گذشته و منتقد تسلط سيستم و ساختارهاي مدرن بر محيطزيست است. سير داستان، گفتمان سنت را معقولتر و موجهتر نشان ميدهد، گرچه در برابر قدرت فنسالاري، ضعيف و ناموفق جلوه ميشود؛ بهويژه اينكه قدرت اجرايي گفتمان فنسالاري، بيشتر است و سنت با چالشهاي بيشتري روبهروست. اميرخاني، از مصاديق توسعه تكنوكراتيك فقط به زيرساختهاي شهري پرداخته و بلندمرتبهسازيها را عامل اصلي نامتوازني شهر مطرح كرده است. ايدئولوژي سنتگرايي نيز با آميزهاي از مذهب، درويشمسلكي، حسهاي نوستالژيك و دغدغههاي زيستمحيطي بازنمايي شده است. تمركز برناكارآمدي توسعه تكنوكراتيك، خلاصه شدن آسيبهاي فرهنگي توسعه تكنوكراتيك در بيتوجهي به برخي از آداب و رسوم قديمي، كمرنگ بودن وجه منازعه فكري و نظام معنايي دو گفتمان، خلط مفهومي و مشخص نبودن رويكرد دقيق هريك از گفتمانها، ربط منطق منفعتطلبي به مديران فنسالار، نگرشها وكنشهاي متناقض شخصيتها، غفلت از معضلاتي مانند افزايش حاشيهنشيني، شكافهاي طبقاتي و غيره، داستان را با بازنمايي آشفته و ناقصي از نقش گفتمانها در وضعيت بحراني الگوي توسعه شهري مواجه كرده و دورنمايي از سردرگمي را در برنامههاي توسعه ايران نشان مي دهد.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي ميان رشتهاي زبان و ادبيات فارسي
عنوان نشريه :
پژوهشهاي ميان رشتهاي زبان و ادبيات فارسي