عنوان مقاله :
تبيين روند پيدايش و عموميتيافتنِ نقاشي به منزلهٔ يك رسانهٔ هنري مستقل در جامعهٔ ايران
پديد آورندگان :
يزدانپناه ، محمد مصطفي دانشگاه تهران، پرديس هنرهاي زيبا - دانشكده هنرهاي تجسمي - گروه مطالعات عالي هنر
كليدواژه :
نقاشي ايراني , مخاطب نقاشي , جامعهشناسي هنر , عموميتيافتن , نگارههاي تكبرگي
چكيده فارسي :
پس از تسلط مغولان بر ايران و به دنبال حمايت گستردهٔ پادشاهان ايلخاني و تيموري از هنر و برپايي كتابخانهها و كارگاههاي هنري، ضمن اينكه كتابآرايي رونق گرفت، زمينهٔ ظهور نقاشي مستقل از كتابآرايي نيز فراهم شد. به صورت مشخص از عصر تيموري، تحت تأثير عواملي همچون تأثيرپذيري از هنر چين، افزايش آزادي عمل نقاشان و فعاليت آنها بيرون از فضاهاي درباري، همچنين ورود مضامين مرتبط با زندگي روزمره به محتواي آثار نقاشان و البته پيدايش گلچينها و مرقعات، نقاشي به منزلهٔ يك رسانهٔ هنريِ مستقل موجوديت يافت. تا پيش از عصر صفوي، كتابآرايي و نقاشي با حمايت پادشاهان و تنها براي آنها صورت ميگرفت و بنابراين تنها مخاطب اين آثار پادشاهان و بعضاً ديگر درباريان و اشراف بودند. اما در اين دوره تحت تأثير عواملي همچون عدم حمايت شاه تهماسب صفوي از هنرمندان، ظهور نقاشان بازاري و كمرنگشدن حرمت ديني نقاشي، اين رسانهٔ هنري از انحصار پادشاهان خارج و با عموميتيافتنِ آن، زمينهٔ پيدايش «مخاطبان خاص» و «مخاطبان عام» نقاشي در جامعۀ ايران فراهم شد. پژوهش حاضر پس از تحليل روندي كه به تثبيت «نقاشي به منزلهٔ يك رسانهٔ هنري مستقل» منجر شد، به تبيين چگونگي «عموميتيافتن نقاشي» و رفع انحصار درباري آن ميپردازد كه در دو سطح به وقوع پيوست: پيدايش «مخاطبان خاص نقاشي» در عصر صفوي كه از قشر مرفه جامعه بودند و به واسطهٔ بازار و نقاشان بازاري امكان دسترسي به نقاشي براي آنها فراهم شد و ظهور «مخاطبان عام نقاشي» در عصر قاجار كه از اقشار مختلف جامعه بودند و از مجراي نهادهاي عمومي و مذهبي همچون قهوهخانه و تكيه به شكلي گسترده با اين رسانهٔ هنري مواجه شدند. اين پژوهشِ تاريخي، كه بر اساس هدف، پژوهشي بنيادي به شمار ميآيد، با رويكردي جامعهشناختي و روش توصيفي-تحليلي، به تجزيه و تحليلِ دادههاي كتابخانهاي مرتبط با موضوع ميپردازد تا در نهايت، شناختي عميقتر از تحولات آغازين نقاشي و مخاطبان آن در جامعهٔ ايران حاصل شود.